حسین_شالو
حسین_شالو
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

ارشاد

سلام دوستان عزیز و همراه

طبق قرار قبل که در پست قبل اعلام کردم این پست رو اختصاص دادم یه یک شعر تحت عنوان ارشاد امیدوارم بخوانید و بپسندید

تنها خواسته ای که ازتون دارم لطفا نظراتتون رو برام بنویسین که خیلی خیلییییی کمکم میکنه

و مطمئنا این شعر از محدود شعر های طنز حسین شالو هست


ارشاد

زمان آشنایی یادم افتاد

نوشتم از دو چشم ات داد و بیداد

همه هرچه نوشتم رفت بر باد

گرفتارم بدست و حکم ارشاد


نشستند در کلاسی چند استاد

منم آنجا نشستم گیرمش یاد

همه در کار شعر و من این کار

گرفتارم بدست و حکم ارشاد


به حکمِ حاکمی شد شهر آباد

شنیدم این خبر در شهر بغداد

شدم نزدیک آن حاکم و گفتم

گرفتارم بدست و حکم ارشاد


بسی رفتم برای ثبت اسناد?‍♂️

نشد متری از آن املاک آزاد?

به غیر از دفتر اسناد بازم?‍♂️

گرفتارم بدست و حکم ارشاد⚖


برایم شکلک خنده فرستاد?

گرفت از شعر من صدها ایراد?

نکردم اعتناء و باز گفتم ?

گرفتارم بدست و حکم ارشاد⚖


شدم عازم ، یکی دعوت فرستاد?

بدیدم در رَه اَم مردی پر از داد?‍♂️

همی خوانَد به آهنگ و به آواز?

گرفتارم بدست و حکم ارشاد⛓


مطمئنا هر هنرمندی برای ثبت هر اثری باید به اداره ی ارشاد اسلامی مراجعه کنه و این شعر فقط جهت شاد کردن دل عزیزان خواننده است

امیدوارم خوشتون اومده باشه و بنده رو از کامنت هاتون بی بهره نذارین

موفق و پیروز باشید

گشت ارشادحال خوبتو با من تقسیم کنشعرطنزطنزنویسی
آرزو دارم اگر روزی تو هم عاشق شدی_ عاشق ، یک عاشق ، عاشق شوی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید