مقدمه:
بازاریابی مدرن یک حوزه تجاری بسیار پیچیده و همیشه در حال تکامل است. تمام جنبه های رسانه های دیجیتال، از تولید محتوا گرفته تا ساخت برند، تعامل با مشتری و تجزیه و تحلیل را در بر می گیرد. همچنین، بازاریابی مدرن مجموعه ای از استراتژی ها و تاکتیک هایی است که برای جذب مشتریان در عصر دیجیتال استفاده می شود. این شامل استفاده از فناوری و بینش های مبتنی بر داده برای ایجاد تجربیات معنادار برای مشتریان است که در نهایت منجر به وفاداری، تعامل و فروش می شود. برای موفقیت در این چشمانداز، ضروری است که کسبوکارها تیمهای چند رشتهای با ترکیب مناسبی از مهارتها و تجربه بسازند. این نوع همکاری به تیم ها اجازه می دهد تا از طیف وسیعی از دیدگاه ها استفاده کنند و در عین حال بتوانند فرصت های بهبود را به سرعت و به طور موثر شناسایی کنند. علاوه بر این، داشتن مجموعه مهارتهای مختلف میتواند به ایجاد راهحلهای نوآورانه کمک کند که نیازهای مشتریان را بهتر برآورده کند. بنابراین، همکاری تیمی چند رشتهای برای موفقیت در بازاریابی مدرن ضروری است، زیرا سازمانها را قادر میسازد تا در بازار رقابتی فزاینده با استفاده از بهترین منابع در اختیار خود پیشرو باشند.
بازاریابی که ارتباطات عمیقتری با مشتری ایجاد میکند، بدون سطوح جدیدی از همکاری و هماهنگی در میان طیف گستردهای از شرکای عملکردی بازاریابی اتفاق نخواهد افتاد. به عنوان مثال، شخصی سازی پویا و اندازه گیری دقیق را نمی توان تنها در یک کانال اعمال کرد. آنها باید همیشه در سراسر طیف نقاط تماس مشتری - از کانال های پولی گرفته تا ویژگی های خود یک برند فعال باشند. همکاری متقابل صحیح و استفاده مؤثر از داده ها و ابزارهای موجود، نیاز بازاریابانی است که وسعت کامل عملکردهای بازاریابی را درک کنند.
در قلب آن، فرصت بازاریابی مدرن یک چالش مهارت و استعداد است. اگرچه اکثر افراد در یک سازمان بازاریابی همچنان در یک حوزه خاص تخصص دارند. قدرت اعجاب آور بازاریابیِ جدید، شایستگی چند جانبه مربوط به شش قابلیت اصلی است: مشتری مداری، قیف بازاریابی، مدل چابکی عملیاتی، مهارت چند کاناله، اندازه گیری، و داده های مشتری و فناوری بازاریابی. هدف از این مدل، ایجاد پلهای تفاهم و ایجاد ارتباط بهتر، خلاقیت بیشتر، حل سریعتر مشکلات و تأثیر هم افزایی است.
در نتیجه، بازاریابی مدرن برای هر سازمانی که به دنبال رقابتی ماندن و موفق ماندن در یک چشمانداز دیجیتالی همیشه در حال تغییر است، ضروری است. برای دستیابی به موفقیت از چند اصل کلیدی پیروی باید پیروی کنیم:
تبدیل قابلیت های بازاریابی به یک اولویت استراتژیک درجه یک: توسعه یا تقویت قابلیتها نمیتواند یک راهکار ثانویه برونسپاری یا مزایای کمکی کارکنان باشد.
اتصال نقاط بین تیم ها: فقط اعضای تیم دیجیتال و بازاریابان برندهای سنتی نیستند که نیاز به مهارت دارند. شرکتهای پیشرو برنامههای یادگیری خود را گسترش میدهند تا سایر ذینفعان کلیدی و شرکای متقابل، چه در داخل و چه در خارج را شامل شوند.
راه اندازی برنامه ای که از بهترین شیوه ها برای یادگیری استفاده می کند: حالتهای ترکیبی اغلب بهترین عملکرد را دارند، با دوره های یادگیری ترکیبی از قبیل یادگیری دیجیتالی خودآموز، کارگاههای حضوری برای تمرین و به کارگیری مفاهیم و ابزارهای جدید، کار میدانی مرتبط با چالشهای روزانه، و آموزش و کوچینگ در حین کار.
تست کردن و یادگیری برنامه ای متنوع و متناسب با هدف: بدون داشتن پاسخ متناسب برای همه، مهم است که بتوانیم اجرای آزمایشی دوره آموزشی با مخاطبان اولیه را پیش از توسعه یافتن گسترده برنامه اصلی داشته باشیم.
در نظر گرفتن ایجاد قابلیت به عنوان یک دوره در حال انجام، نه یک رویداد: یادگیری مهارت های بازاریابی جدید یک بار برای همیشه نیست. از آنجایی که سفر مشتری و انتظارات مشتری به طور مداوم در حال تغییر است، از این رو بازاریابی نیز تغییر می کند. شرکتها باید بر پایه دانش موجود و همچنین برنامههای در حال توسعه و توسعه منابع جدید، ماژولهای یادگیری و دورههای کارآموزی بهعنوان الزامات اولویتبندی کنند.
بزرگداشت بُرد ها برای ایجاد تغییرات فرهنگی در سازمان: حتی زمانی که بازاریابان در مورد طیف کاملی از قابلیتهای بازاریابی، هم اندیشی و همکاری و استفاده از ابزارها و فرآیندهای جدید درک می کنند اما لزوما به خودی خود اتفاق نمی افتند. هنگامی که بازاریابان ارزش انجام کاری را به گونه ای متفاوت درک می کنند، به احتمال زیاد تمایل دارند نحوه کار خود را تغییر دهند. یافتن رویکرد مناسب میتواند به سازمانها کمک کند تا شاهد پیشرفتهای قابل توجهی در زمان اجرای کمپین، تعامل با مشتری و صرفهجویی در هزینه باشند – که همگی برای افزایش عملکرد بازاریابی حیاتی هستند. برنامه های موثر می توانند به عنوان سرمایه گذاری در موفقیت تیم بازاریابی و سلامت عمومی کل شرکت عمل کنند.
در این عصر دیجیتال، استفاده از قدرت فناوری های جدید برای هر استراتژی بازاریابی موفق ضروری است. از جمله کاربرد این فناوری ها را می توان به تولید کمپین های جذاب که بر اساس جمعیتشناسی خاص طراحی شدهاند تا بازده بازگشت سرمایه را به حداکثر برسانند، اشاره کرد. در نهایت، تجزیه و تحلیل داده ها و استخراج بینش از داده ها، مولفه های حیاتی در هنگام ایجاد استراتژی های بازاریابی موثر هستند.
همچنین، در چشم انداز تجاری بسیار رقابتی امروزی، هم اندیشی و همکاری تیمی کلید موفقیت است. سازمانها با همکاری تیمی و استفاده از مهارتهای یکدیگر، میتوانند استراتژیهای بازاریابی یکپارچه را توسعه دهند که به آنها کمک میکند از رقبا جلوتر بمانند. تفکر چند رشته ای بازاریابان را تشویق می کند تا از زوایای مختلف به مشکلات نگاه کنند و راه حل های خلاقانه ای ارائه دهند که به تنهایی قابل دستیابی نیستند.
از طرفی هم، اجرای برنامه بازاریابی یکپارچه و انتخاب پلتفرم ها و ابزارهای متناسب با هدف کسب و کار برای موفقیت اهمیت بسزایی دارد. کسبوکارها باید روی راهحلهای تحلیلی سرمایهگذاری کنند تا بتوانند رفتار مشتری را در طول زمان ردیابی کنند و بهتر بفهمند چه چیزی برای آنها بهتر است. دسترسی به این نوع بینش ها به بازاریابان امکان می دهد هنگام ایجاد کمپین ها تصمیمات آگاهانه بگیرند و در عین حال معیارهای عملکرد را نیز بر این اساس بهینه کنند.