
همیشه برام جالب بوده که برخی قوانین خشک و جدی فیزیک ، شیمی و ریاضی در واقع بسیار شبیه ضرب المثل ها و اشعار عامیانه خودمون هستن.
گوئی علم وتجربه های مردم ، دو زبان مختلف جهت بیان حقایقی مشترک هستند.
در این متن قصد دارم چند نمونه از این شباهت ها ی جذاب بین قوانین علمی و ضرب المثل ها / اشعار رو کنار هم قرار بدم.
قانون سوم نیوتن :
هر عملی ، عکسالعملی دارد.
Each action has a reaction
از هر دست بدی، از همان دست پس میگیری.
What goes around comes around
قانون جریان کیرشهف :
مجموع جریانهای ورودی و خروجی برابر صفر است.
The total current going in equals the total current going out
بده بستان ، حساب و کتاب دارد.
You scratch my back, I scratch yours
قانون پایستگی جرم لاوازیه :
ماده نه ساخته میشود نه از بین میرود .
Matter cannot be created or destroyed
از خاک آمدیم و به خاک بازمیگردیم .
Ashes to ashes, dust to dust
واکنش تعادلی :
واکنشها به یک سمت نمیروند، تعادل برقرار است .
Reactions balance each other out
نه سیخ بسوزد ، نه کباب .
Six of one, half a dozen of the other
کاتالیزور :
واکنش را سریع میکند بدون اینکه مصرف شود .
Catalyst speeds up the reaction without being consumed
میانجی خوب ، کار را راه میاندازد بیآنکه خودش وسط بماند .
A good mediator doesn’t take sides
اصل جمع تدریجی :
مقادیر کوچک روی هم جمع میشوند و بزرگ میشوند .
Small amounts add up to something big
قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود .
Many a little makes a mickle
اصل مقابله :
دو طرف معادله باید برابر باشن .
Both sides of an equation must be equal
هر چه بکاری، همان را درو میکنی .
You reap what you sow
قانون احتمال :
هر چیزی شانسی دارد .
Everything has a chance
قسمت هر چی باشد، همان میشود .
Que sera, sera
قانون سوم ترمودینامیک :
رسیدن به صفر مطلق ممکن نیست .
You can’t reach absolute zero temperature
کمال مطلق فقط از آن خداست .
Nobody’s perfect.
علم و فرهنگ ؛ دو زبان متفاوت برای بیان یک حقیقت ، جهان ما قانونمند است ، اما این قوانین گاهی در سادهترین واژهها و ضربالمثلها نیز جلوه میکنند. شما چه مثالهای دیگری از این نزدیکی زیبا میشناسید؟ منتظرم تا نظر شما رو هم بدونم.