اگر راستش را بخواهی،نباید خودت را علامه دهر بدانی و بگویی : من تو خیلی چیزها تخصص دارم، اطلاعات عمومی من خیلی بالاست،تخصص های من خیلی بالاست..صبر کن با هم برویم.تو اگر هستی را هم بشکافی و رازهای خلقت رو کشف کنی،یک چیزهایی هست که تو نمیدانی..نمیدانم از کجا شروع کنم.اخر عزیزمن!چیزهایی که تو نمیدانی،بسیار است و مکان و زمان هم تنگ.اما میتوانم در حد تک جمله به تو بگویم:
تو نمیدانی که یک نفر در همین نزدیکی ها،دائما به تو فکر میکند. از شانس بدش هم،همه جا نشانه ای از تو میبیند..
تو نمیدانی که در فکر یک نفر،شب تا صبح و صبح تا شب حضور فعال داری، بی آنکه خسته شوی..
تو نمیدانی که شخصیت اصلی رویاپردازی های یک نفر شده ای و بابت این بازی،سیمرغ هم دریافت کرده ای..
تو نمیدانی که یک نفر با خودش مدام میگوید،خوشبحالت خانواده ات که هر روز تو را میبینند،حتی اگر بداخلاقی ات را شاهد هستند..
تو نمیدانی که یک نفر،حسادتش به دوستانت که هر روز میتوانند با تو صحبت کنند،ازارش میدهد و فحش هایی نثار دوستانت میکند..
تو نمیدانی که یک نفر تمامی افراد مذکر را که در زندگی اش میبیند،با تو مقایسه میکند حتی پسر تنهایی که در کافه منتظر قهوه و دوستش هست..
تو نمیدانی که یک نفر،بی انکه هر روز واقعی،مقابل چشمانش باشی،قدر تو را میداند..
تو نمیدانی که یک نفر با شنیدن اسمت لبخند میزند و سعی میکند همان موقع جوکی بگوید تا دیگران نفهمند دلیل نیش گشادش،تو هستی..
تو نمیدانی که یک نفر چقدر دلش میخواهد تو را مالک شود..
تو نمیدانی که یک نفر از جلب توجه متنفر است اما تمام تلاشش را میکند که توجه تو را به خودش جلب کند حتی شده نیم نگاه..
تو نمیدانی که یک نفر دلش میخواهد اهنگ های عاشقانه اش را که در حین گوش دادن،دائما در خیالش ،کنارش بودی را برایت بفرستد..
تو نمیدانی که یک نفر پیگیر همیشگی تو هست و مانند جاسوس،همه جا تو را چک میکند حتی در پیامرسان ایتا..
تو نمیدانی که یک نفر برایت شعر مینویسد..
تو نمیدانی که یک نفر،ارزویش این است که لحظه ای به او فکر کنی..
تو نمیدانی که یک نفر «حاضره واسه اینکه با تو یه عصر جمعه رو توی پیاده رو راه بره،زندگیش و بده»..
تو نمیدانی یک نفر بدون اینکه بخواهد و بدون اینکه بداند ،عاشقت شده است..
و تو نمیدانی که آن «یک نفر» ، من هستم...
.
.
-پانیذ.پ