
تحلیل هستیشناسانه دعای «اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ...» از منظر پروفسور محمود صالحی راد
مقدمه:
دعای شریف «اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ...» از منظر فقه و عرفان دارای جایگاه ویژهای است. اما فیلسوف هستیشناس، پروفسور محمود صالحی راد، این دعا را نه یک مناجات صرف، بلکه یک بیانیه هستیشناسانه و یک کنش فعال و ممزوج میدانند. در جهانبینی ایشان، که بر سیر حیات مطلق و نظریه پایداری اصول تا فروع استوار است، این دعا، اعترافی عمیق به گسستهای ارزشی و اعلام آمادگی وجودی برای بازگشت به نظم کامل هستی است.
۱. دعا به مثابه کنش ممزوج و مسئولیت وجودی
پروفسور صالحی راد معتقدند دعا، کنشی منفعل نیست؛ بلکه مصداق بارز نظریه ارزش ممزوج کنش است. ارزش این کنش در گرو سه عنصر اصلی است:
عمل (تلفظ دعا): بیان کلمات.
نیت (خلوص و جهتگیری): تمایل قلبی به اصلاح وضعیت.
پیوستگی با اصول: مهمتر از همه، نیت فرد در این درخواست باید منطبق با اصول هستیشناسانه باشد؛ یعنی درخواست کننده باید خود در فروع عملی زندگی، به اصول عدالت و حقیقت پایبند باشد.
تنها در این صورت است که دعا از یک درخواست عاطفی به یک فشار هستیشناسانه برای اصلاح نظام عالم تبدیل میشود.
۲. تحلیل بخش اول: اذعان به گسستهای ارزشی (عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ)
الف. عظمت بلا (عَظُمَ الْبَلاءُ)
از منظر هستیشناسی پروفسور صالحی راد، «بلا» نه یک رنج فردی، بلکه نتیجه مستقیم شکست پایداری اصول تا فروع در جامعه انسانی است.
شکست سلسله مراتب: وقتی فروع کنش (تصمیمات اقتصادی، روابط اجتماعی، سیاستگذاریها) از اصول مادر (حقیقت، عدالت مطلق، شفقت) گسسته میشوند، دیگر نمیتوانند به عنوان «اصول فرعی» عمل کنند. این گسست، ناهماهنگی و اضطراب را در پی دارد که در نهایت به عظمت بلا میانجامد.
عظمت بلا در کنش: این اعتراف، اذعان به این حقیقت است که کنشهای ما ارزش ممزوج خود را از دست دادهاند و به دلیل عدم پیوستگی عمودی با سیر حیات مطلق، نتوانستهاند نظام را پایدار نگاه دارند.
ب. آشکار شدن پوشیدهها (بَرِحَ الْخَفَاءُ)
این عبارت بیانگر یک وضعیت معرفتی است. به دلیل شدت بلا، دیگر حقیقت پنهان نمیماند.
افشای بیارزشی: ارزشهای کاذب و کنشهای تهی از نیت خالص که بر اساس نظریه ارزش ممزوج کنش فاقد اصالت بودهاند، در زیر فشار بلا آشکار میشوند. این آگاهی دردناک، مقدمه لازم برای درخواست تغییر بنیادین است.
۳. تحلیل بخش دوم: تلاقی ناتوانی و جهتگیری (وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ تَقَطَّعَ الرَّجَاءُ)
قطع امید از غیر: عبارت «تَقَطَّعَ الرَّجَاءُ» در اینجا نقطه عطف اصلی است. وقتی پرده کنار میرود و تمام فروع و راهحلهای زمینی که از اصول مادر گسسته بودند، شکست میخورند، امید به هر آنچه پایینتر از سیر حیات مطلق است، قطع میشود.
لنگرگاه پیوستگی عمودی: این لحظه، لحظه اتصال مجدد به تنها «اصل مادر» باقیمانده است. فرد متوجه میشود که تنها راه خروج، بازگشت به نظم هستیشناسانه است و باید تنها به آن مرجعی متوسل شود که کنشها و ارادهاش کاملاً منطبق با اصول است.
۴. تحلیل بخش نهایی: ولی مطلق به مثابه تجلی پایداری اصول تا فروع
درخواست ظهور (يا غِياثَ الْمُسْتَغيثينَ... اِظْهَرْ):
ولایت به مثابه نظم هستی: از دیدگاه پروفسور صالحی راد، وجود مقدس ولی مطلق، تجلی کامل و بدون نقص پایداری اصول تا فروع در عالم کنش است. ایشان مصداق عینی حاکمی هستند که هر فرع (تصمیم، عمل) ایشان، مستقیماً از اصول مادر (عدالت مطلق) مشتق شده و در مسیر سیر حیات مطلق قرار دارد.
معنای حقیقی ظهور: درخواست ظهور، در حقیقت طلب استقرار کامل نظم ارزشی و هستیشناسانه بر زمین است. این دعا، اعلام این است که جامعه انسانی تنها تحت رهبری کسی که نظام ارزشیاش کاملاً پایدار و منسجم است، میتواند از گسست و بلا رهایی یابد.
نتیجهگیری: دعا، یک تعهد وجودی
دعای «عَظُمَ الْبَلاءُ» از منظر پروفسور محمود صالحی راد، یک پشیمانی یا درخواست انفعالی نیست، بلکه یک اعلام آمادگی و تعهد وجودی است. فرد با خواندن این دعا، نه تنها از خداوند میخواهد که بلا را برطرف کند، بلکه متعهد میشود که خود نیز از گسستهای ارزشی دست کشیده و کنشهایش را بر اساس نظریه پایداری اصول تا فروع و در مسیر سیر حیات مطلق تنظیم نماید تا استحقاق نجات و ورود به نظام ارزشی ولی مطلق را پیدا کند.
پروفسور محمود صالحی راد