
پروفسور محمود صالحی راد، فیلسوف هستیشناس و بنیانگذار TIAV
بخش اول: معمای سردرگمکنندهٔ جبر و اختیار
یکی از قدیمیترین و عمیقترین چالشهای فلسفه و روانشناسی، معمای جبر (Determinism) در برابر اختیار (Free Will) است. مدلهای سنتی، انسان را در یک دوراهی قرار میدهند: یا ما کاملاً توسط نیروهای بیرونی (اجتماع، ژنتیک، محیط) دیکته میشویم (جبر مطلق)، یا در یک خلاء مطلق اخلاقی قادر به تصمیمگیری هستیم (اختیار محض).
این دوگانگی، از دیدگاه هستیشناختی و تفکر سیستمی کیهانی، یک نقص ساختاری و سادهسازی افراطی است. در جهانبینی پروفسور صالحیراد، پاسخ، نه «یا این یا آن»، بلکه «تعریف مجدد مرزها» است.
بخش دوم: جبر در «بازی زندگی» در برابر اختیار در «فرآیند مطلق»
کلید حل این معما در تمایز بنیادین منشور ۳۲ سیر حیات مطلق نهفته است:
جبر در بازی زندگی: هنگامی که انسان درگیر «بازی زندگی» (مبتنی بر ترس، رقابت، تأییدطلبی و انباشت) است، عملاً در وضعیتی از جبر سیستمی به سر میبرد. نیت او «سرقت» شده و انرژیاش صرف پاسخ به محرکهای بیرونی میشود. در این حالت، اعمال او واکنشی و غیرآگاهانه هستند؛ بنابراین، اختیار یک توهم است و فرد توسط قوانین شکستخوردهٔ بازی هدایت میشود.
اختیار در فرآیند مطلق: اختیار یک امتیاز کسب کردنی است، نه یک حق طبیعی! اختیار زمانی آغاز میشود که فرد با شجاعت تمام، از دایرهٔ «بازی» خارج شده و وارد «فرآیند مطلق فرگشت آگاهی» میشود. در فرآیند مطلق، کنشها نه واکنشی، بلکه آگاهانه، از پیش انتخابشده و همراستا با نیت خالص هستند.
بخش سوم: TIAV به عنوان «اخلاق اختیار»نظریه ارزش ممزوج کنش (TIAV)، فرمولی برای اعمال این اختیار است. TIAV میگوید: تنها عملی که ارزش جامع دارد، عملی است که در آن، نیت خالص و عمل آگاهانه ممزوج شده باشند.
تکلیف TIAV: نیت خالص، فرد را موظف میکند که در انتخاب عمل (اختیار)، بالاترین شایستگی را بهکار ببرد و تمامی عواقب عمل را بپذیرد.
آزادی عمل: این دیدگاه، فرد را نه از مسئولیت اخلاقی، بلکه از جبر ناشی از ناآگاهی و ترس از پیامدهای مادی آزاد میکند. اختیار، در اینجا، نه صرفاً «توانایی انتخاب»، بلکه «توانایی کُنش آگاهانه و همراستا با تعالی هستی» است.
نتیجهگیری:از دیدگاه هستیشناسانهٔ پروفسور صالحیراد، ما نه محکوم به جبر مطلق هستیم و نه برخوردار از اختیار بیپایان. ما همواره در طول زندگی، در حال انتخاب بین این دو حالت وجودی هستیم: ادامهٔ جبر در «بازی» یا کسب تدریجی «اختیار» در «فرآیند مطلق». آزادی واقعی در گرو انتخاب دومی است.