(من چه کسی هستم)؟ یک سوال ساده و در عین حال عمیق، اما یک سوال دیگر این است: ( چرا من به روشی خاص عمل می کنم)؟ اگر تا به حال چنین سوالاتی در مورد خودشناسی از خود پرسیده اید, تنها نیستید. وقتی خودمان را به درستی نمی شناسیم یا به روشی عمل می کنیم که به آن علاقه ای نداریم، ممکن است نشانه ای باشد برای برخی تغییرات. اما چگونه تغییر می کنیم و چه چیزی نیاز به تغییر دارد؟ بیایید بررسی کنیم که مفهوم خودشناسی چیست و پرورش خودشناسی چگونه باعث بهبود فرد می شود و مزایای خودشناسی چیست.
مهم است که بدانید خودشناسی نوعی دانش ثابت نیست، بلکه خودشناسی به اندازه ی خودتان پویا و هر لحظه در حال تغییر است. همان طور که شما در طول زندگی خود یاد می گیرید و رشد می کنید، توانایی شما در خودشناسی و آگاهی از این که چه کسی هستید نیز مدام تغییر می کند.
خودشناسی برای رشد شخصی، تصمیم گیری و ارزیابی دقیق ضروری است. همچنین خودشناسی به ما کمک می کند تا تجربیات خود را حس کنیم.
برای این که بتوانیم خودمان را تغییر دهیم به ابزاری به نام خودشناسی نیاز داریم. البته که تغییر سخت و دشوار است و به اراده و شجاعت نیاز دارد. ما انسان ها بخشی زیادی از زندگی خود را صرف جلوگیری از رنج ناشی از تغییر می کنیم. انیشتن در این باره معتقد است:( چند نفر در عادت های روزمره ی خود به دام می افتند: آدم های بی حس، افراد ترسیده و جمعیت بی تفاوت. ما برای داشتن زندگی بهتر باید نحوه ی زندگی خود را انتخاب کنیم.)
جهل، ترس و بی تفاوتی انگیزه ای برای به دست آوردن خودشناسی یا ایجاد تغییرات مثبت برای فرد ایجاد نمی کند. در مقابل،خودارزیابی منجر به خودشناسی می شود که اولین قدم لازم برای شروع پیاده سازی تغییرات مثبت است.
درست است که خودشناسی و یادگیری در مورد خود ذاتا مسیر درست و روشنگرانه ای است، اما لزوما مسیر ساده ای نیست. ذهن ما به طرز ماهرانه ای فرایند و مکانسیم هایی را به کار می گیرد تا افکار و احساسات ناخوشایند یا اظطراب آور را از حیطه ی آگاهی مان دور نگه دارد. این فرایند ها، می تواند ما را از تفکر لازم برای رسیدن به خودشناسی باز دارد.
این امر به این دلیل است که ما تمایل بیشتری برای حفظ یک تصویر درونی خاص از خود داریم، تا اینکه بخواهیم بدانیم واقعا چه کسی هستیم. نتیجه هم این است که ما اغلب فاقد خودشناسی هستیم و از فواید خودشناسی در زندگی شخصی و حرفه ای خود مطلع نیستیم.
خودشناسی، دانش چیزی است که برخی اوقات خود واقعی شما نامیده می شود. این همان چیزی است که از آن به عنوان خودشناسی یاد می کنیم.
خودشناسی تعاریف متعددی دارد و ما معتقدیم که خود واقعی شما همان شمای واقعی است و شخصیت، ارزش ها، خواسته ها، احساسات و اعتقادات واقعی شما را شامل می شود. این همان چیزی است که در واقع به آن شباهت دارید، جدا از این که شما یا دیگران چه نگرشی نسبت به خودتان دارند. خود واقعی آن چیزی نیست که دیگران به آن باور دارند، بلکه دقیقا همان خود واقعی شماست. خودشناسی جستجوی خود واقعی شماست.
این طرز تفکر بر این باور است که چیزی به نام خود واقعی وجود دارد و برخی از مردم آن را زیر سوال برده اند. اگر این موضوع را برای لحظه ای کنار بگذاریم، تفکر عادی درباره ی خودشناسی بر این فرض است که رسیدن به خودشناسی آسان نیست.
داشتن آگاهی از خود واقعی، موفقیتی، شناختی و فکری است و به تلاش و زمان نیاز دارد. اگر خودشناسی را سخت و طاقت فرسا بدانید، این سوالات مطرح می شوند که هدف از خودشناسی چیست و چه فایده ای دارد و نداشتن آن چه آسیب هایی را به همراه دارد؟
برای داشتن یک زندگی معنادار به خودشناسی نیاز دارید و برای این که واقعی زندگی کنید و با خودتان صادق باشید، به خودشناسی نیاز دارید. (سقراط )
ما در فراموش کردن خودمان سخت گیر هستیم، این بدین معنی است که اگر مغز در هر لحظه از احساسات،نیات و رفتارهای ما هوشیار باشد، زحمت بسیار بیشتری را می طلبد، به عبارت دیگر، بودن در حالت ناخودآگاه بسیار خوشایند و آسان تر است و این همان کاری است که همه ی ما در نیمی از زندگی خود انجام می دهیم.
در ارتباط با اولین نکته، خواسته های اولیه ای که داریم به ما القا می کنند که راحت باشیم و احساس لذت کنیم. چیزی که برای خودشناسی بسیار مهم است، توجه به این نکته است که ما از دیدن هر چیزی در ارتباط با خود که برایمان ناپسند است، دوری می کنیم. در واقع ترجیح می دهیم اصلا با آن موضوع روبرو نشویم.
آرزوها و احساساتی در ناخودآگاه ما وجود دارند که دیدگاهی را که درباره ی خودمان داریم به چالش می کشند. برای مثال، اگر خیلی دقیق به موضوع نگاه کنیم ممکن است متوجه شویم که در مشاغل و روابطی هستیم که برای ما نا مناسب اند.
ما اصولا در برابر فهمیدن بیش از حد در باره ی خودمان مقاومت می کنیم، زیرا این، درک صلح کوتاه مدتی را که به آن معتاد شده ایم، در هم می شکند.
در فرهنگ ما همه ی افراد قبل از خودشناسی و درون بینی، به موفقیت و پیشرفت علاقه مند هستند. در حقیقت، موفقیت مستلزم درون گری است. اما اغلب افراد بدون درون نگری و از راه های دیگری موفقیت را کسب می کنند. این گونه است که در نهایت افراد با وجود موفقیت هایشان، احساس پوچی، بی ارزشی و خالی شدن می کنند. وقتی همیشه دلمان می خواهد پیشرفت کنیم، تهی شدن هرگز تحمل پذیر نیست.
ما با افکارمان شناخته می شویم، اما مسلما همه ی اعمال ما حاصل افکارمان نیستند. دقیق تر این که ما مجموع ذهن، بدن و احساسات خود هستیم.
اگر معتقد باشیم که فقط حاصل افکارمان هستیم، نمی توانیم به خودشناسی برسیم، زیرا در این صورت از روش بسیار محدودی برای شناخت استفاده می کنیم. تا زمانی که فقط خود را بر اساس مشاهده کردن افکارمان بشناسیم یا تعریف کنیم، به راحتی به دیدگاه عمیق تری نخواهیم رسید و به مشکل بر می خوریم.
ما علاوه بر توجه بیش از حد به افکارمان، در مطالعه و شناخت احساسات خود نیز بسیار وسواس داریم،(این در صورتی است که ما آن ها را انکار نمی کنیم)
اما احساسات ما بیش از آنچه فکر می کنیم، نیستند. افکار و احساسات سر نخ هایی را از طبیعت اساسی ما، به ما می دهند. اما تصویر کاملی را در اختیارمان نمی گذارند.
به این فکر کنید: جهانی با افرادی که بر اساس احساساتشان عمل می کنند، کاملا مثل یک کابوس خواهد بود. همان طور که دنیایی که فقط بر اساس تفکر منطقی ساخته شده است، کابوس است.
خودشناسی سبب می شود که شناخت درستی نسبت به احساسات خود داشته باشیم. یعنی وقتی بر اثر کمبود آب بدن، خستگی و خواب ارزیابی درستی از خودمان نداریم، متوجه باشیم، بهتر و درست عمل کنیم و حقیقت را کتمان نکنیم.
به طور خلاصه دلایل عمده ای برای اهمیت خودشناسی وجود دارند که عبارتند از:
وقتی بتوانید آنچه هستید را بیان کنید، خوشحال تر خواهید بود. ابراز خواسته های شما احتمال دستیابی به آن ها را بیش تر می کند.
زمانی که اقدامات بیرونی شما با احساسات و ارزش های درونی تان مطابقت داشته باشند، درگیری درونی کمتری را تجربه خواهید کرد.
وقتی خودتان را بشناسید، می توانید در هر موردی بهتر تصمیم گیری کنید، از تصمیمات کوچکی مانند خرید پوشاک گرفته تا تصمیم ازدواج و انتخاب شریک زندگی. با توجه به شناخت خود، می توانید مشکلات مختلف زندگی خود را حل کنید و بهترین تصمیمات را بگیرید.
وقتی ارزش ها و ترجیحات خود را بدانید، بهتر می توانید نه بگویید و تعارف را کنار بگذارید.
آگاهی و شناخت از خود می تواند به شما کمک کند تا همدل باشید و دیگران را درک کنید.
واقعی بودن به شما کمک می کند که احساس زنده بودن داشته باشید، هم چنین، تجربه ی زندگی را غنی تر، گسترده تر و هیجان انگیز تر می کند.
در این مقاله پیرامون چندین مزایا و توجیه برای پرورش خودشناسی بحث کردیم. مسیر پرورش خودشناسی به دنبال این است که ما را از منطقه ی امن مان جدا کند تا جنبه هایی از خودمان را کشف کنیم که عموما نادیده می گیریم یا سرکوب شان می کنیم. اگر چه ممکن است تغییر کردن دشوار باشد، شفابخشی، خلاقیت مقاومت و اشتیاق از طریق تغییر ایجاد می شوند و در درون ما یک تمامیت پنهان در انتظار ماست و خودشناسی کمک می کند تا از درون خود آگاه شویم.