ویرگول
ورودثبت نام
خرده‌روایت‌های مادری
خرده‌روایت‌های مادری
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

چهل. بهار، تابستان، پاییز، زمستان و بهار

بابای فسقلی براش نوشت که از امروز روزهای تقویم تکراری می‌شن اما من و مامان تلاش می‌کنیم روزهای زندگیت تکراری نشن.

یک ساله شدیم با هم...

می‌گیریم امسالت رو جشن

خیلی به ما خوش گذشت

یه روزاییش سخت گذشت

:)

یک سالگیتکرارتولد یک سالگینوزاد یک سالهتولد بیبه
مادر شده‌م. نوشتن رو دوست داشتم. یه جایی لازم داشتم بنویسم و حرف بزنم با دیگران راجع به روزهای زندگیم. فکرهام رو بیارم روی کاغذ!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید