ما تو خونه همه طرفدار اسفناج هستیم از اولی که می آید تا زمانی که هست می خریم و انواع غذا ها را باهاش می پزیم. خارج از فصل هم کتر ولی گلخانه ای را می گیریم.
چند وقت بود به همسرم می گفتم با خریدها اسفناج هم بگیرد ، تا اینکه یک روز با یک دسته بزرگ اسفناج آمد خانه فکر کنم حدود ۷تا ۸ کیلو بود شوکه شده بودم ، وقتی قیافه مرا دید گفت به سبزی فروش گفتم یک دسته اسفناج بده این را داد یک دسته است !!!
خلاصه کاری نمی توانستم بکنم شروع کردم به پاک کردن ۲تا لگن که پاک کردم انگار نه انگار که اصلا تغییری در دسته اسفناج اتفاق افتاده ، ولی کمر من اعلام حضور کرد که دیگه برای من کافی است و توان ندارم ، به بهانه خیس کردن سبزی بلند شدم و دوتا لگن سبزی را خیس کردم و کمی چرخیدم که کمرم فراموش کند که نیروی کمکی از راه رسید پسر و همسرم دوتایی آمدند کمک که سه تایی ۵ساعت مشغول پاک کردن و شستن و پختن اسفناج ها بودیم .
جای همگی خالی شب نرگسی (گل در چمن) خوردیم و سالاد اسفناج ، فردا ناهار چلو خورشت آلو اسفناج ، وعده بعد آش رشته با اسفناج بعد ته چین اسفناج در ادامه آش ساک و پیتزا اسفناج و...
تا بالاخره اسفناج ها تمام شد