آخرین روزهای کاریم را در شرکتی که حدود دوسال است کار کردم سپری میکنم، صاحب شرکت به دلیل مشکلات پیش آمده تصمیم گرفته است بیزینس فعلی را کنار بگذارد و فعالیتی جدید به صورت شخصی شروع کند. اگر بگویم از بهمن ماه سال گذشته بخش زیادی از سختی کارها و مسئولیتها با من بوده است اغراق نکردهام.
بعد از چند سالی که برای خودم کار کردم و تلاش کردیم آن شرکت را پیش ببریم و متاسفانه به دلایل مختلف به در بسته خوردیم، در این شرکت فعالیتم را شروع کردم. چالشهای بسیار زیادی با همکاران و مدیران شرکت داشتم و اکنون دوباره باید شروع کنم، کار کردن در سمت کارشناسی برایم جذاب نیست، اما باید شغلی حتما داشته باشم و از طرفی مدتها است که تلاش میکنم کار و کسبی برای خود داشته باشم، تصمیم به فروش روغن دستساز خواهر گرفتم البته با راهنمایی منتورم که بعدها در موردش مینویسم، اما موضوعی زمانبر است، زمان زیادی را منتظر شخص دیگری برای فرآیند بهینه سازی صرف کردم و آن شخص بسیار سرشلوغتر از موضوع همکاری بودند و در این چند روز شروع کردم به بازار جدید پیدا کردن، به خصوص که ویدیوی ترمیم زخم بستر ویوی بهتری گرفت، اما باز هم کافی نبود، با خود فکر میکنم کارها را چطور اصولی باید پیش ببرم، برندسازی باید داشته باشم از همین الان، فقط دنبال گرفتن ویوی بیشتر نباشم البته این موضوع را در حین تماشای آموزش برندینگ از آقای کالب رالستون یاد گرفتم.
آموزشهای دیگری در موضوعهای مختلف تهیه کردهام و هنوز به طور کامل و جدی آنها را شروع نکردهام، خودم را همچون آدمی میبینم که فرصت خیلی کمی برای ادامه دارد و خود را غرق در کارهایی میکند که در زمان کوتاهی به سرانجام برساند، این حس را از وقتی که سن 40 سال را رد کردهام به طور عمیق دارم و از طرفی با خود میگویم تو آن طور که بلد بودی زندگی کردی و امسال که چیزهای جدیدی یاد گرفتی تغییرات اساسی در نگرشت به خودت، زندگیت و کارت داری، نگران چه هستی!؟ تا وقتی زندهای باید زندگی کنی، راهی به غلط نرفتهای فقط بلد نبودی متفاوت فکر کنی از زاویه دیگری به زندگی و فعالیت نگاه کنی... نفس عمیق میکشم و ادامه میدهم تلاش میکنم بیشتر متمرکز باشم کارها و آموزشها را اولویتبندی کنم، فکرهای بیشتری در نهانخانه ذهنم در گردش هستند گاهی یکی از آنها پررنگتر ذهنم را به خود مشغول میکند تلاش میکنم دست فکر را گرفته و آرامش کنم، باید در موردش بیشتر بنویسم و تکلیفم را روشن کنم نه تنها با آن فکر خاص بلکه با همه دیگرشان.
در این بین آن چه دلم بیشتر از همه میخواهد بیاموزم نوشتن است نوشتن حرفهای، باز تلاش میکنم آموزشهای قبلی را سر و سامانی دهم و آن چه باید از آنها بیاموزم یادداشتبرداری کنم تکرار کنم تا ملکه ذهنم شود و سپس سراغ آموزش جدید بروم اما میتوانم از هر فرصتی برای نوشتن به روش قبلی که مینوشتم ادامه دهم تا فرصتش فراهم شود، از آموختههایم میخواهم بهره ببرم نیتم حضور در دوره نیست بلکه یادگیری است.