شاید عشق ته ته چیزی باشه که میشه تو این دنیا بهش رسید. هر آدمی نسبت به یه چیزی، هر چند به خیال خودش، یه وقتی عاشق شده، یعنی رسیده به ته و آخر اون چیز. اونجا که رسید دیگه نسبت به همه چی بی اعتنا میشه، دیگه براش، به قول معروف، کر و فر دنیا هیچ مفهومی نداره. فقط عشق براش میمونه و معشوق، البته ممکنه هیچکی هم علت این عشق و عاشقیو نفهمه. به قول مولانا:
علت عشق از همه علتها جداست
عشق اسطرلاب اسرار خداست
نوشتن هم عشق ورزیدنه و کسی جز نویسنده از سر و راز این عاشقی خبردار نیست.