تمام وجودم هر روز و هر شب تو را صدا میزند
چگونه است ڪه نمیشنوے
وقتے نزدیڪے چشمانم جز تو نمیبیند
چگونه است ڪه نگاهت را از من میگیرے
در خواب هایم آرامشے بالاتر از لمس دستانت حس نڪرده ام
چگونه است ڪه در بیدارے ام تنها با فاصله ڪنارت نشستن هم جرم است
در رویایم شیرین تر از لبهاے تو نچشیده ام
چگونه میتوانم به چاے تلخی ڪه به من تعارف میڪنے بسنده باشم
هر جا میروم بوے تو باشد آرامم
بوے تو نباشد قلبم به خاک مے افتد
چگونه بگویم دوستت دارم
بگویم هم باورت نمیشود
ڪسے بے صدا اینقدر تو را بخواهد
با تمام وجودش ...
🕊ـــمــهرانهـمهرنامـــ🕊