نمیتونم بگم دلم چقدر شکسته .
هیچ مقیاسی نمیتونه توصیفش کنه
از حرفاش میشه یه کتاب نوشت
دیروز وقتی میخواستیم بریم عروسی فامیل هاش
گفتم من لباس ندارم
این چیزیه که همه ی دخترا میگن نه ؟
ولی سر همین حرف هم کتک خوردم
هم بهم گفت لباس برات نمیخرم
به جاش کفن میخرم
و حتی نمیام تو مرده شور خونه
کفنتو کنار بزنم قیافه نحستو ببینم
همه ی لباساتو اتیش میزنم
که بوی تو توو این خونه نیاد
گفته بودم دندون هام خرابه
نمیتونم لبخند بزنم
چطوری بیام عروسی
موقع کتک خوردن چندتا گاز به دستش گرفتم
و اونم گفت پول بدم این دندونای سگی تو درست کنی ؟
اون دندونای زشت و زردتو ...
الان مد شده همه یه روکش میندازن
ولی من همیشه تحمل کردم این وضعو
به من میگه ۱۵۰ کیلویی
اخه چطور ممکنه ۱۵۰ کیلو باشم
اگه ۱۵۰ کیلو بودم میتونستم دیگه راه برم ؟
درسته چاق شدم ولی ۱۵۰ کیلو اخه ؟
یه حرف خواهرانه ...
هیچ وقت به متولدین ابان
حتی نزدیک هم نشید ...
عقرب هایی که نیششون
تا مغز استخوانتون رو
خاکستر میکنه ...
دلم شکسته
اونقدر که نمیشه
توصیفش کرد
درد گردن و کمرم
اونقدر زیاده
که مرگو بهش ترجیح میدم
چی میشد اگه
برای هرسال تولد دخترم یه نامه بنویسم
و بعدش خاموش بشم
مثل یه چراغ نفتی کوچیک
وسط طوفان زندگی ...
همه رو تورنادو آف لاو میگیره
منو تورنادو آف هیت ...
تنک یو گاد ...