و قسم به غَم .دوروز پیش یکی از بستگانم فوت کرد و رفتم شهرمون. حسهای مختلفی تجربه کردم از غم گرفته تا خشم و اضطراب.امروز هم از مادرم شنیدم که یکی از دوس…
مرگ منو عزیز نمیکنه... واقعا چرا مرگ ما رو عزیز میکنه؟اصلا واقعا عزیز میکنه یا ما اینجوری تصور میکنیم؟بارها دیدیم که آدما از مردن کسانی غمگین میشن که در دوران ح…
وارونگی من وارونهام مادر، برم گرداندنیا را برعکس میبینم،تو را قنداقپیچ میکنم، زیر یک پشهبند توریروی پاهایم برایت لالایی میخوانممن وارونهام م…
این درد، میگرن نیست. سرم درد میکند و دلم میخواهد بخوابم. میدانم که این درد، میگرن نیست. احساس میکنم فشار خونم به زور به هشت و نه میرسد اما این احساس واقعی…
بعضی استعدادها رو باید رها کرد. وقتی به ادبیات و داستان فکر میکنم، اولین کسی که به ذهنم میاد ایشونه.سالها طول کشید تا بفهمم قرار نیست داستان بنویسم. سالها یعنی از ده دوا…
کامل طلبی در همه چیز! حتی این عنوان همه چیز باید با خط کش «من» سنجیده شود.آدمها از قلم من، از چیزی که مینوشتم تعریف میکردند؛ اما موقع کار، همین که بهم میگفتند درباره ی فلان مو…