Sogol Toghani
Sogol Toghani
خواندن ۴ دقیقه·۲۲ روز پیش

همگرایی علمی و هنری در خدمت سلامت روان


در دهه‌های اخیر، رشته‌های علمی و هنری پیوستگی‌های شگفت‌انگیزی با یکدیگر یافته‌اند؛ یکی از نمودهای بارز این همگرایی را می‌توان در تقاطع روانشناسی درمانی و تئاتر مشاهده کرد. روانشناسی به‌عنوان علمی که به شناخت ذهن و رفتار انسان می‌پردازد، همواره در پی یافتن ابزارهایی برای تسهیل فرآیند درمان روانی بوده است. از سوی دیگر، تئاتر به‌عنوان شکلی از بیان انسانی، توانمندی بالقوه‌ای برای بازآفرینی تجربه‌های درونی و اجتماعی انسان دارد. تلفیق این دو، به شکل‌گیری شاخه‌هایی چون سایکودرام (Psychodrama) و تئاتر درمانی (Drama Therapy) انجامیده است. این همگرایی از آن جهت حائز اهمیت است که هنر تئاتر می‌تواند به‌عنوان ابزاری روان‌درمانگر عمل کرده و در فرآیند ترمیم روانی بیماران نقش بسزایی ایفا کند.


مفهوم تئاتر درمانی
تئاتر درمانی یا درام‌تراپی، روشی است که در آن از عناصر نمایشی برای درمان اختلالات روانی و بهبود سلامت روان استفاده می‌شود. در این شیوه، افراد به‌صورت فعال در فرایند خلق، اجرا و تحلیل نمایش‌ها شرکت می‌کنند. برخلاف درمان سنتی که بیشتر بر گفت‌وگو تمرکز دارد، در تئاتر درمانی، تجربه بدن، فضا، حرکت و دیالوگ نقشی اساسی ایفا می‌کند. این روش با بهره‌گیری از تخیل، نمادپردازی، نقش‌آفرینی و داستان‌گویی، به مراجعان این امکان را می‌دهد که هیجانات سرکوب‌شده، ترس‌ها یا تجربیات تلخ خود را در بستری امن و خلاقانه بازآفرینی کنند.

سایکودرام و رویکرد یاکوب مورنو

سایکودرام، که توسط یاکوب لوی مورنو بنیان نهاده شد، یکی از مؤثرترین روش‌های درمان گروهی است که از تکنیک‌های تئاتری استفاده می‌کند. در این روش، افراد با ایفای نقش خود یا دیگران، به بررسی تعارض‌های درونی، خاطرات دردناک یا تصمیم‌گیری‌های مهم خود می‌پردازند. مهم‌ترین مزیت سایکودرام در مقایسه با روش‌های سنتی روان‌درمانی، قابلیت تجربه‌ی دوباره (Re-enactment) موقعیت‌های حیاتی زندگی در محیطی کنترل‌شده و حمایتی است. این تجربه می‌تواند به بازسازی هویت، پردازش احساسات حل‌نشده و کسب بینش منجر شود.

منافع تئاتر برای روان‌درمانی
تئاتر دارای ویژگی‌هایی است که آن را برای اهداف درمانی بسیار مناسب می‌سازد. نخست، عنصر "نقش" به افراد اجازه می‌دهد تا از خود فاصله بگیرند و بدون تهدید، به بررسی ابعاد مختلف شخصیت یا تجربه‌هایشان بپردازند. دوم، تکرار موقعیت‌های دردناک گذشته در قالب نمایش می‌تواند اثراتی شبیه به قرار گرفتن در مواجهه درمانی (Exposure Therapy) داشته باشد. سوم، گروه‌محور بودن بسیاری از شیوه‌های تئاتری، به تقویت همدلی، اعتماد به نفس و تعامل اجتماعی کمک می‌کند. همه این عوامل، تئاتر را به ابزاری کارآمد در درمان‌های روانی بدل کرده‌اند.

منافع روانشناسی برای هنر تئاتر

همان‌گونه که تئاتر به درمان روانی یاری می‌رساند، روانشناسی نیز می‌تواند موجب غنای هنری در اجرای تئاتر شود. با استفاده از نظریات روانشناختی (مانند روان‌تحلیل‌گری فروید یا نظریه رفتارگرایی)، کارگردانان و بازیگران می‌توانند شخصیت‌ها را با عمق روانی بیشتری خلق کرده و رفتارها، انگیزش‌ها و تعارضات درونی آن‌ها را واقع‌گرایانه‌تر به تصویر بکشند. روانشناسی شناختی نیز می‌تواند در تحلیل نحوه دریافت و تفسیر نمایش از سوی مخاطب مؤثر واقع شود. در این راستا، می‌توان گفت روانشناسی، بستری علمی برای درک عمیق‌تر عناصر دراماتیک فراهم می‌سازد.

تأثیر تئاتر در بهبود اختلالات خاص روانی
مطالعات نشان داده‌اند که تئاتر درمانی می‌تواند در کاهش علائم اضطراب، افسردگی، PTSD و حتی اسکیزوفرنیا مؤثر باشد. با تمرین‌های نقش‌آفرینی، بیمار می‌تواند نقش قربانی یا مهاجم را تجربه کرده، احساسات خود را تخلیه کند و به درک تازه‌ای از خود و دیگران برسد. کودکان با اختلالات رشد، نوجوانان درگیر بحران هویت، یا بزرگسالانی که با آسیب‌های عاطفی مواجه‌اند، از طریق بازی‌های نمایشی به کانال تازه‌ای از بیان هیجانی و خودفهمی دست می‌یابند.

تئاتر و روان‌درمانی جمعی
یکی از جنبه های بسیار سودمند تئاتر در بستر درمانی، امکان اجرای گروهی است. درمان‌های گروهی با محوریت تئاتر نه‌تنها موجب شکسته شدن انزوا می‌شوند، بلکه ساختار مناسبی برای یادگیری مهارت‌های اجتماعی و تمرین اعتماد به نفس فراهم می‌آورند. هر شرکت‌کننده با ایفای نقش، تجربه همدلی و هم‌فکری را می‌آموزد. چنین تجربه‌ای می‌تواند به تسریع فرآیند درمان، افزایش حس تعلق و کاهش احساس طردشدگی کمک کند.


محدودیت‌ها و چالش‌ها
با وجود مزایای فراوان، استفاده از تئاتر در روان‌درمانی با چالش‌هایی نیز همراه است.
مهم‌ترین آن‌ها شامل نیاز به آموزش تخصصی درمانگر در هر دو حوزه روانشناسی و تئاتر، لزوم فضای فیزیکی مناسب، و احتمال بروز مقاومت در بیماران به دلیل ماهیت نمایشی فعالیت‌هاست. همچنین ارزیابی اثربخشی این نوع درمان، به دلیل تنوع تکنیک‌ها و تفاوت‌های فردی، نیازمند ابزارهای سنجش ویژه‌ای است.

چشم‌انداز آینده
با گسترش رویکردهای میان‌رشته‌ای در روانشناسی و هنر، می‌توان انتظار داشت که نقش تئاتر در درمان‌های روانی بیش از پیش گسترش یابد. طراحی کارگاه‌های درمانی خلاقانه، همکاری بین دانشکده‌های روانشناسی و هنر، و تدوین پروتکل‌های علمی، از جمله راه‌هایی هستند که می‌توانند به تبیین و تقویت این همگرایی منجر شوند. پژوهش‌های بیشتر در این زمینه، درک ما را از تأثیر هنر در بهبود روان افزایش خواهد داد.

منابع:

Moreno, J.L. (1946). Psychodrama. Beacon House.


Emunah, R. (1994). Drama Therapy: Process, Technique, and Performance. Routledge.

Johnson, D.R. (2009). Developmental Transformations: Toward the Body as Presence. Drama Therapy Review.

Jennings, S. (1990). Introduction to Dramatherapy. Jessica Kingsley Publishers.

Sue, D., Sue, D. W. (2016). Counseling the Culturally Diverse. Wiley.

Baim, C., Burmeister, J., Maciel, M. (2007). Psychodrama: Advances in Theory and Practice. Routledge

سلامت روانروانشناسیتیاترpsychology
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید