ویرگول
ورودثبت نام
Amaryllis
Amaryllis
Amaryllis
Amaryllis
خواندن ۱ دقیقه·۱ روز پیش

داغ سرد

بعد ازاین برما چه ها خواهد گذشت

خسته ام از سرنوشت و سرگذشت

زندگی از من گلایت می کند

از صبوری ها حکایت می‌کند

قصه ی داغ زن رنجور را

یاکه محبوبی به راه دور را

از کجا باید شروع دردکرد

آتش دل را به آبی سرد کرد

تا کجا تاب و تحمل بایدم

ناروایی و تامل آیدم

هرچه بر یارو صبا گفتم جفاست

دست دشمن دل چه به از آشناست

دست دشمن تلخ اما دست دوست

تلخ تر از زهر صد جام بلاست

غصه ی دل را به کس گفتن خطاست

پیش کس حرفی ز غم صد اشتباست

گفته بودند این حکیمان یار گیر

بهر حرف و راز خود غمخوار گیر

یار خود را محرم اسرار کن

دردخود با یارخود تیمارکن

پس بیا سنگ صبورم باش یار

بگذر از نازو خم گیسوی و کار

بگذر از هرکوچه باغ و زود آی

بر سر سنگی من چون رود آی

سنگ گشتم آدمی ارزانی اش

نرمی ام شد باعث ویرانی اش

بر سر مردم پناه آور شدم

آخرش دیدی که بی یاور شدم

خامه ی من بی قراری می کند

جوهرش کم دست یاری می کند

بیت های من چرا کوتاه شد

جوهرش همرنگ قرص ماه شد

نه تو ماندی نه غزل نه یار ماند

بیت های من به دور از کارماند

دلدشمن
۲
۰
Amaryllis
Amaryllis
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید