دیارا بزرگمهر
دیارا بزرگمهر
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

خنجر خاطره⛓️?

باید قبول کرد که زندگی جریان دارد...
شاید هنوزم قلبم تو را دوست بدارد..
و ذهنم لبریز از یاد و خاطره تو باشد!
شاید هنوزم فکرم هر شب و هر روز درگیر تو باشد!
چرا دروغ بگویم دلم برایت تنگ شده
اندازه تمام فاصله ها..
قلبم درد می‌کند
تمام آن رد پا های تو که هم اکنون زخم هایی کاری شده بر روح و جانم،،
قلبم را فشرده می‌کند
و دوری تو نمکی بر تمام این زخم هاست!
به انتظارت نشسته‌ام،،
همچون کسی که به انتظار طلوع خورشید بنشیند در قطب ،،/؛
آه
میدانم این شب تار فردایی ندارد
میدانم این شب تار پایانی ندارد
میدانم انتظار طلوع در اینجا
همچون به انتظار نشستن زنده شدن مردگان است/:..
میدانم اما دل خوشم به همین دروغ!
در تمام تنهایی هایم
باد را در آغوش می‌کشم
و انگار تو در کنارم هستی
اما چه خوب!
که در کنارم نیستی
کاش باشی و انگار نباشی
میدانی؟!
بی تو حالم بهتر است!
و قصد دارم
فراموش کنم تمام خاطرات را
میدانی!
آدم‌ها به فراموشی محتاج ترند
تا به خاطره،
آدم ها از خاطرات، خنجر می‌سازند و با خنجرِ خاطره، خط می‌اندازند روی همه چیز زندگی!/؛
زندگی خجالت می کشد که از ذهن بیرون بیاید/«؛
بس که تن و روح و سر و صورتش خط خطی خاطرات است.
گاهی خاطره، خطرناک ترین چیز جهان است

خاطرهزخم کاریشب تارمحتاجانتظار
این همه از تاریکی بد نگویید شما که فروغ چراغ تان به لطف همین تاریکی هاست...!(؛
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید