ویرگول
ورودثبت نام
پاراگراف|حنانه سندگل
پاراگراف|حنانه سندگل
پاراگراف|حنانه سندگل
پاراگراف|حنانه سندگل
خواندن ۱ دقیقه·۴ ماه پیش

آدمکشِ کور

رمانی از نویسنده‌ی کانادایی مارگارت اتوود که با نیش زبان و کنایه‌های ظریف، پرده از زندگی زنان طبقه‌ی مرفه در دوران جنگ جهانی دوم برمی‌دارد. اتوود نشان می‌دهد آنچه از دور ؛ زیبا به نظر می‌رسد، درونش می‌تواند یک آشغال‌دونی باشد.آشغال‌هایی که حتی عمیق‌تر از آن چیزی‌ست که طبقات فرودست تجربه می‌کنند.

🎭 زنانِ بی‌صدا، خانه‌های بی‌روح

داستان دخترانی که بیشتر شبیه اشیایی در خانه بودند.زنانی که یاد گرفته بودند اطاعت کنند، نه انتخاب.مادری که آن‌قدر درگیر کمک به دیگران بود که فراموش کرد دو دختر دارد و آن‌ها بیش از هر کسی به حضور و حمایت او نیاز داشتند حتی بارداری‌اش هم با بی‌توجهی و کارهای سنگین همراه بود که آخرِ جان خود و زندگی دخترانش را نابود کرد.

⚖️ قضاوت با خواننده است

اتوود قضاوت را به خواننده واگذار می‌کند. او از خوی حیوانی انسان می‌گوید، اما نه با محکومیت مستقیم بلکه با عذاب وجدانی که خواننده را وادار به قاضی شدن می‌کند.

🧠 قدرت، اجبار، و برچسب «دختر خوب»

خواهر بزرگ‌تر، کودکی بود که ناگهان مسئولیت سنگینی بر دوشش گذاشته شد. نه آمادگی داشت، نه علاقه فقط پاسخی بود به مادری که در بسترِ مرگ؛ انتظارِ پاسخ مثبت داشت.

در ادامه ازدواج با مردی که فقط می‌دانست شریکِ پدرش است.

و وقتی فهمید قدرت دارد، مرموزانه از آن استفاده کرد و به رابطه‌ای پنهانی پرداخت که تاوانش؛ دوری از دختر و نوه‌اش تا پایان عمر بود.

🧠 دو تصویر از خدا

صحبت درباره‌ی خدا در میانِ دیالوگ ها زیاد است اما خواننده گیج می‌شود که به خدای سنتی ایمان داشته باشد و یا خدایی که نمی‌دانیم چه شکلی است و مستبدانه به خلق و تماشای مخلوقاتش پرداخته است.

۱۴۰۴/۶/۷

جنگ جهانیزندگی زنانآدمکشنقدنوشتن
۲
۰
پاراگراف|حنانه سندگل
پاراگراف|حنانه سندگل
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید