زمستان موهای برفی اش را آرام شانه میزد و دانه های برف را از لای موهای مردانه اش کنار میزند!
لحظاتی تا ورود بهار؛ ثمرهی عشق پاییز و زمستان نمانده بود و دل در دل پدرانه اش نبود.
بلبل های عاشق، آواز خوان، شکوفه گل ها، بیداری درخت های خواب آلود، نشان از آمدن بهار میداد!
خنده ای از سر دلتنگی بر لب زمستان نشسته بود و اشک بر چشمان آبی و برفی اش چمبره زده بود.
بهار با نازی دخترانه اش، موهای قهوه ای رنگش را با گل های نرگس زینت داده و پیراهن سبزی به رنگ شکوفه درختان تن کرده بود.
زمستان در وصال نوروز بهار را در آغوش فشرد و موهای دخترانه اش را آرام نوازش کرد! و چند بوسه عمیق بر گونه های خرمالویی بهار نشاند!
زمستان با قدمانی خسته و شوق دیدار معشوق راه دراز را پیش گرفت و دخترک زیبایش را در دل نوروز گذاشت!
بهار گیتار زنان صدای خنده های نوروز را در جهان طنین انداز میکند و لحظات تحویل سال را در خاطرات موهایش ظبط میکند!
و حال ورود دخترک شیرین زبان زمستان را در دل نوروز به دلهای بهاریتان تبریک میگویم!
نوسنـده: نغمـه اردشیـری(Dokhtarak)
کپی با ذکر اسم نویسنده!