amir.hs118
amir.hs118
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

چگونه انسان هایی که اخلاقی فکر می‌کنن، جنایت های بزرگی مرتکب میشن؟

آدم‌ها از دور خیلی قشنگن؛ چون بدی‌هاشون پیدا نیست. ولی وقتی نزدیکشون میشی میگی: عه، این همونه؟ نه بابا مگه میشه؟

خاصیت دنیا همینه. به نقطه‌ای از زندگی رسیدم که فهمیدم هرکس شیک‌تر می‌پوشه، بهتر حرف میزنه، بوی عطرش خاص‌تره از همه غیرقابل اعتمادتره.

انسان خیلی عجیبه، میتونه فکرِ خوب و متعالی داشته باشه و در عین‌حال اعمال بد و جنایت‌کارانه مرتکب بشه.

باید بگم متاسفانه ما آدما گول خوردیم! اکثرمون به حرفا نگاه کردیم، نه اعمال آدم‌ها.

خواستیم معاشرت کنیم، حرف زدیم فقط، خواستیم ازدواج کنیم، حرف زدیم فقط، و هزاران کار دیگه ای که با حرف جلو بردیم، و وقت عمل که شد دیدیم عه، سرمون کلاه رفت. ولی هی فراموش کردیم؛ چون ما انسانیم...

خب حالا این نوشته رو علمی کنم یکم.

سوال اینه که چجوری انسان هایی که اخلاقی فکر می‌کنن، جنایت های بزرگی مرتکب میشن؟

آقای حمید مطهری در یادداشتی به این موضوع پاسخ میدن:

هیتلر مشروبات الکلی مصرف نمی‌کرد و سیگار نمی‌کشید و عاشق موسیقی و نقاشی بود. از آزار دیدن حیوانات ناراحت می‌شد و برای اولین بار در تاریخ اروپا، قوانین حمایت از حیوانات را وضع کرد. وی حامی محیط‍‌زیست و خانواده بود و به زنان احترام می‌گذاشت.

این ویژگی‌ها در کنار کشتارهای وسیع سردرگم کننده است با این حال این تضادها در هیتلر خلاصه نمی‌شود، بی‌رحم‌ترین شکنجه‌گران هم چه بسا پدرانی دلسوز باشند و از دیدن زخمی در انگشت فرزندشان ناراحت شوند.

پرسش اصلی این است که چطور انسان‌هایی که باور قوی به ارزش‌های اخلاقی دارند و در سایر بخش‌های زندگی دل‌رحم هستند می‌توانند دست به اعمال غیراخلاقی بزنند؟

پاسخ "بندورا" استاد دانشگاه استنفورد چنین است "افراد معمولا دست به اعمال ناپسند نمی‌زنند مگر آنکه جنبه‌های غیراخلاقی آن اعمال را برای خودشان توجیه کرده باشند."  او این حالت را "غیرفعال کردن کنترل درونی" نامید.

این اتفاق چگونه روی می‌دهد؟ "بندورا" چند مکانیسم شناختی- روانی را که می‌توانند باعث غیرفعال شدن کنترل درونی افراد شوند توضیح داد:

1- توجیه اخلاقی: با تاکید بر اهداف متعالی رفتار غیراخلاقی طوری توجیه می‌شود که قابل دفاع یا حتی ستایش‌آمیز به نظر برسد. شستشوی مغزی هم مثالی از این روش است. ترویست‌های انتحاری با همین روش اقناع می‌شوند، پاک کردن زمین از گناه، رفتن به بهشت موعود و...

2- تلطیف لغوی یا حسن تعبیر: نامگذاری یک فعل غیراخلاقی با کلمات متفاوت که چهره‌ آن را می‌پوشاند. فرماندهان در ابوغریب از لفظ "نرم کردن" به جای شکنجه کردن استفاده می‌کردند و رهبران نازی کشتار یهودیان را "پاکسازی اروپا"  می‌نامیدند.  نمونه‌های دم دستی‌تر این روش استفاده از "اختلاس" به جای دزدی و "شیطنت" به جای خیانت‌های جنسی در ازدواج است.

3- مقایسه با دیگران: در این روش فرد با مقایسه رفتار خود با نمونه‌هایی بدتر از سوی دیگران از عذاب وجدان خود کم می‌کند. "آنقدر تو این کشور دزدی میشه که از زیر کار در رفتن ما جلوش هیچی نیست".

4- جابجایی یا تقسیم مسئولیت: فرد در این حالت مسئولیت را به گردن یک منبع خارجی می‌اندازد یا آن را میان جماعت بزرگی تقسیم می‌کند. در قتل عام "می‌لای" یک گروه از سربازان امریکایی پانصد غیر نظامی ویتنامی را شکنجه کردند، مورد تجاوز قرار داند، کشتند و بدن بعضی‌ها را مثله کردند. وقتی 14 نفر از افسران بابت این ماجرا محاکمه شدند مسئولیت را به گردن مافوق  انداختند و البته رفع اتهام هم شدند!

5- انسانیت‌زدایی از قربانی: منطق کلی این روش مادون انسان در نظر گرفتن سایرین است. هرچه کیفیت انسانی قربانی بیشتر خدشه‌دار شود، آسیب رساندن به او سهل‌تر می‌شود. کاکاسیا خواندن برده‌ها، کم عقل دانستن زنان و... در واقع پیش درآمدی برای همین رفتارهاست.

6- مقصر دانستن قربانی: در این روش خود قربانی مسبب اصلی شرارت قلمداد می‌شود. کارگرانی که بدرفتاری کارفرما را دلیل دزدی خود می‌دانند، متجاوزی که می‌گوید سر و وضع قربانی تحریک آمیز بوده نمونه‌هایی ازاین مکانیسم هستند.

برای واکاوی روانشناختی جنایت، حتما جنایت و مکافات داستایفسکی رو بخونید.(حتما با ترجمه مهری آهی یا آتش بر آب)
برای واکاوی روانشناختی جنایت، حتما جنایت و مکافات داستایفسکی رو بخونید.(حتما با ترجمه مهری آهی یا آتش بر آب)


#روانشناسی _جنایت #اخلاق #زیست_اخلاقی #فلسفه #انسان

انسانروانشناسیزیست اخلاقیاخلاقفلسفه
جستجوگری درحال شدن/ غرق در فلسفه، عرفان، ادبیات و فقه...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید