ویرگول
ورودثبت نام
Sh_arezo
Sh_arezo
خواندن ۲ دقیقه·۹ ماه پیش

هجمه بی صدای او

وقتی از آن

شاعران شعر ها سروده اند

کاتبان کتاب ها نوشته اند

نقاشان زندگی ها به رنگ کشیده اند و نقالان قصه ها نقل کرده اند

منِ دنیا ندیده ی بی بار و حاصل چه بگویم از این موهبت جادویی که خداوند با چیره دستی در دل مخلوق بی خردش کاشته و نپرسیده که چه اتشی قرار است به پا یا چه گلستانی قرار است به راه کند،این بذره افسانه صفت که تاریخ نویسان ان را <<عشق>> نامیده اند.

گمان نمیکنم سوال خوبی باشد گر پرسم: چیست عشق؟!

مگر زنده دلی هست آن را حس یا لمس نکرده نباشد؟!

مگر بیدار چشمی هست در انتظار طلوعش شب را زنده نکرده باشد؟!

مگر تشنه لبی هم هست که با وجود شور و اشتیاق های عاشقانه عشق، لب به لبخد باز نکرده باشد؟!

اصلا مگر ادم بی عشق هم زنده است؟!به ولله که نیست. ان دم که ادمی از شعله و فروغ شمع عشق تهی شود،نقطه پایانش است و پایان ادمی،مرگ .

میدانی!

عشق استعدادی ست غریزی.

اگر در خون اثری از ان پیدا نگردد،قطعا رد پای پر برکتش در مسیر خانه ی روح پیدا خواهد شد.

و تجلی و شکوفای شکوفه های این استعداد را در امید کودکی برای دیدن لبخند مادرش،در تلاش دخترکی برای رسیدن به وصال دلداده اش، در لمس عاشقانه کاغذ های سفید دفترم،در اثار شیفتگی و شیدایی میان امواج اصوات موذنی مومن و... باید دید.

عشق که میگویند

زیرک و مبدلانه

در قالب رخت و ریخت های مختلف

با هجمه هایی بی صدا و شبانه

به کلبه ی محقر دل نفوذ میکند و همچو مادری مهربان

رنگ و رونق میدهد به ان

بلکه فراموش نکنیم خندیدن را،گریستن و دلبستن را .

عشق که می اید،چمدان سوغاتی هایش را که باز میکند

به وجودمان ارزش میدهد و این وجود را در پی رسیدن به معشوق رهسپار کشف هستی میکند.


اگر از من میپرسی

میخواهم که به یقین بدانی که عشق

تنها چراغ و محرک ما برای حرکت در جاده زندگی ست،چه بسا نه به معشوقی برسیم و نه مقصدی،اما احوال ما به این خوش است که با عشق و عاشقانه زیست میکنیم.



پی نوشت:نوشته شده توسط نازیلا در اخرین مهلت تحویل انشا٫همون چهارشنبه که پنجشنبه اش امتحان زبان نوبت اول بود.[معلممون تو گوگل سرچ میکنه که احیانا دانش اموزاش انشا ها رو کپی پیست نکرده باشن براش]

پی نوشت ۲:اون پست مرگ را دید رو یادتونه؟اونو نوشتم بردم براش بهم ۱۸ونیم داد💔😂منو غمم نیست چون شما دوست داشتید و باهاش ارتباط گرفتید،ولی زور داره به خاطر اینکه میخواستم برگه ام کثیف نشه و غلط گیر استفاده نکنم بعضی چیزا رو اصلاح نکردم[به امید اینکه سر کلاس میخونمش و کسی ایرادات نگارشی رو نمیفهمه ]تحویل دادم و تو انشا هم یه تنزل مقام شدم😂😂.


پی نوشت۳:اگه بخونید،لایک کنید،بد تر از اون کامنت بزارید و بهم نگید کجا ها بی ربط نوشتم و حدف کنم یا اضافه کنم بعد معلم بهم ۲۰ نده،از چشم شما میبینما،گفته باشمااا.

تهدید خاصی ندارم

فقط بعدش قلبم میشکنه همین.

عشقتاریخ نویسانهجمه بی
همانم که ندانم چه خواهم ز جانم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید