ویرگول
ورودثبت نام
زهرا مذنبی
زهرا مذنبی
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

در ستایش بطالت

«چطوری می‌تونی هیچ‌کاری نکنی؟». این را "ن" وقتی در جواب چه‌کار می‌کنی‌اش، گفتم: «هیچ، استراحت و فکر»، درست بعد از این‌که گفت: «بلاخره جز استراحت یک کاری می‌کنی» و من باز گفتم: «نه. کار خاصی نمی‌کنم»، برایم نوشت.

راستش این از آن مهارت‌های به‌دردنخوری است که دارم. می‌توانم ساعت‌ها، روزها (این اواخر متوجه شده‌ام که حتی هفته‌ها) یک جا بنشینم و هیچ‌کاری نکنم. این را به عنوان استعاره برای کارهایی که می‌کنم و نتیجه‌ی قابل دیدنی ندارند، نمی‌گویم. منظورم دقیقا این است که می‌توانم مطلقا هیچ‌کاری نکنم. اگر کاری نکردن المپیکی، چیزی داشت، قشنگ می‌توانستم پرچم بلند کنم بی اغراق.

شاید الان فکر کنید از افسردگی یا چیزی شبیه این‌ها رنج می‌برم که بهتان اطمینان می‌دهم، این مهارتم ربطی به این دست مقولات ندارد. شاید هم فکر کنید این‌ها را برای توجیه تنبلیم نوشته‌ام که خب با این‌که بعید نیست، به زحمتش نمی‌ارزد.

اولین بار اینطور شروع شد که چهار روز درس و دانشگاه و کلاس و بیمارستان (آن موقع اتاق عمل می‌خواندم) را پیچاندم. ماندم خانه. هی توی تختم از این پهلو به آن پهلو شدم. زل زدم به سقف و هی هیچ‌کاری نکردم. روز پنجم که دیدم کفر همه در آمده، بعد از آن‌که عذاب وجدان کارهای نکرده کله‌پایم کرد. برداشتم نامه انصرافم از دانشگاه را بردم گذاشتم روی میز مدیر گروه. بعد از آن بود که فهمیدم چقدر توی هیچ‌کاری نکردن استعداد دارم. می‌گویم استعداد چون بعدها هر چی جلوتر رفتم، آدم‌های بیشتری را دیدم که از پس خودشان برنمی‌آیند برای کاری نکردن.

همین جا بگویم که استعدادم یک ور سیاه هم دارد. بازه‌های کاری نکردن شامل جواب ندادن پیام‌ها، مهمانی نرفتن، ندیدن دوست‌هایم که وقت‌های دیگر سال خیلی دوستشان دارم و بعضی وقت‌ها خیلی چیز نخواندن و ندیدن هم می‌شود.

وقتی "م" رساله‌ی کوچک "راسل" با عنوان "در ستایش بطالت" را گرفت سمتم و گفت: «نخوندمش همینطوری از رو اسمش فکر کردم حتما خوشت می‌آد». دیگر روی پایم بند نبودم، انگار که استعدادم داشت رسمیت پیدا می‌کرد.

یک جایی حرف آقای راسل این بود که: «آدم مدرن فکر می‌کند هر کاری باید به خاطر چیز دیگری انجام شود و نه فقط به خاطر خودش» و بعدتر جای دیگری می‌گفت: «این تصور که فعالیت‌های مطلوب آن‌هایی هستند که درآمد زایند. همه‌چیز را شلم شوربا کرده است.». البته کاری که راسل ازش حرف می‌زد بیشتر اقتصادی-اجتماعی بود، ولی فکر می‌کنم او هم موافق باشد اگر بگویم اشکالی ندارد اگر گاهی هیچ‌کاری نکنیم.

عذاب وجدانستایش بطالت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید