ویرگول
ورودثبت نام
?Jk?
?Jk?
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

عشق خونین 13

سوبین : یه چیزی هست که داری ازم پنهون می کنی درسته یه موضوع خیلی مهم مگه نه.......... _ من چرا همچین کاری بکنم.....چیزه من یکم کاری دارم که باید بکنم بعدا می بینمت توهم بهتره بری چون الان تمرینات تون خیلی مهمه . ............_ اه چه وقت شک کردن تو عه اخه من بهتره برم سازمان اصلا حوصله ی اینجارو ندارم........... تهیونگ : کیه....... جیهوپ : یونهی........ تهیونگ : چی میگه....... جیهوپ : میگه که خستست میره سازمان دوباره برمیگرده.......... جیمین : اها.......... + اه من چیکار کنم من دیگه خود قبلیم نمیشم اه باید دیگه با این وضعیت بسازم هم یونهی رو دیگه از دست دادم هم خودمو اون کتابی که از نامجون قرض گرفتم کجا گذاشتمش ...... اها اینجاست....خوب شاید اینجا راجب خوناشام چیزی بگه البته خوب این داستان تخیلیه دیگه خوب افتاب یعنی چی یعنی نمی تونم برم زیر افتاب باید یه امتحانی بکنم....... + خوب اگه سوختم چی ای بابا جونگ کوک افتابه ها...... اروم دستمو بی نور خورشید بردم و....... + اخجون هیچیم نشد یعنی می تونم برم بیرون اره یسسسس......... سریع به اتاق رفتم تا اطلاعات بیشتری پیدا کنم........ + خوب حالا غذا بله خون اما اه اینو کجای دلم بزارم وایسا می تونم خون گاو یا گوسفند رو بخورم تا انسان هارو حتی باید بتونم بوشونو کنترل کنم اه مطمئنم که می تونم......... خوب قدرت هوم قدرت های جالبی هست بلند کردن وسایل سنگین، سرعت وتبدیل شدن به موش و....... واو ابن جالب بود ولی باید سرعتمو کنترل کنم خوب ببینم دیگه اینجا چیه ها هیپ نتیر اینو می تونم روی یونهی انجام بدم که ببینم واقعا عاشق یونهی هست یا نه صبر کن من نباید با قدرتم برای هدف خودم استفاده کنم هوف درسته خوب دیگه اینجا چیه ها یعنی خوناشاما می تونن برای نجات جهان یا هرکسی خودشون رو قربانی کنن این فکر نکنم بشه پوف خوب دیگه .. هوف دیگه چیزی نیست ای خدا خوب ببینم می تونم تبدیل بشم یا نه

تهیونگ جیهوپسازمانابن جالباتاق اطلاعاتاخجون هیچیم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید