ویرگول
ورودثبت نام
نازنین حسینی
نازنین حسینی
خواندن ۸ دقیقه·۲ سال پیش

به موقع رها کن!

تا حالا چند بار وسط راه فهمیدین هدف‌تون اشتباه بوده ولی هنر رها کردن رو نداشتین؟ چند نفرتون دوره کارشناسی فهمیدین، رشته‌ای که توش درس می‌خونین رشته مورد علاقتون نیست اما تا دکتری ادامه دادین؟ چندتا زوج رو می‌شناسین که به اشتباه زیر یک سقف رفتن، به اشتباه زندگی‌شون رو ادامه دادن و حتی بچه‌دار هم شدن؟

تا حالا اشتباه‌تون رو با یک اشتباه دیگه جبران کردین؟

چی باعث می‌شه حتی وقتی می‌فهمیم این رشته، این شغل، این آدم و این موقعیت مناسب ما نیست، بازم برای نگه داشتنش تلاش و اصرار می‌کنیم؟ از چی می‌ترسیم؟ از اینکه بایستیم و بگیم اشتباه کردیم و مسئولیت اشتباهات‌مون رو قبول کنیم یا به‌خاطر ترس از شکست، به خودمون تلقین کردیم همه چی روبراهه و خم به ابرو نیاوردیم؟ هنر رها کردن رو نداریم؟

«اکهارت تله» می‌گه: «گاهی، هنر رها کردن، به مراتب قدرتمندانه‌تر از ایستادگی، مقاومت و پافشاریه».

یک داستان واقعی:

یادمه وقتی ترم اول ارشد فهمیدم این مسیری نیست که بخوام ادامش بدم، ترس زیادی از رها کردن داشتم. تشویق اطرافیان برای ادامه راه و شنیدن جمله‌هایی مثل: ارشد اولش سخته، تو سختی‌ها رو کشیدی، حالا می‌خوای رهاش کنی؟ چون امتحانات سخت بوده انرژیت تحلیل رفته، چون از خانواده دوری بهت فشار اومده، تو باهوشی، تو می‌تونی، حیفه دولتیه و… از یک طرف و کمال‌زدگی، خودگویی‌های منفی خودم و بلد نبودن هنر رها کردن هم از طرف دیگه، باعث رنجش و تردیدم شده بود. مدام این سوال‌ها تو ذهنم می‌چرخید که «اگه فکر کنن من اونقدر باهوش نیستم که از پسش بربیام چی؟ اگه بعدا پشیمون بشم چی؟ نباید کاری رو نیمه تموم بذارم و....»


خلاصه که تا آخر ترم دو این بساط ادامه داشت. من تو کلنجار با خودم بودم. با اینکه از لحاظ درسی پیشرفتم بهتر از ترم قبل بود ولی خوشحال نبودم. دنبال چراییش گشتم، اونجا بود که فهمیدم ارشد فلان رشته تو این زمان، هم‌سو با ارزش‌های زندگیم نیست.

آخر، ترم دو از دانشگاه دولتی انصراف دادم چون نمی‌خواستم حتی یک روز دیگه هم برای چیزی زمان و انرژی بذارم که برای من نبود.

چرا باید هنر رها کردن رو یاد بگیریم؟

«دیپاک چوپرا» میگه: «توی فرآیند رها کردن، شما چیزهای زیادی رو از گذشته از دست می‌دین اما به‌جاش خودتون رو پیدا می‌کنین.»

شاید بعضی وقت‌ها فکر کنین که مهم‌ترین دلیل برای رها کردن، اهداف و انتخاب‌های اشتباه ما توی گذشته‌س، اما دلیل مهم‌تر، افزایش میزان رشد و آگاهی و تغییر ما به‌مرور زمانه. ممکنه ما تجربه بیشتری نسبت به سال‌های گذشته‌مون بدست آورده باشیم، آدم‌ها وشرایط متفاوتی رو دیده باشیم و یا حتی ممکن معنای زندگیمون تغییر کنه و خب به دنبال اون، هدف و مسیر رسیدن هم تغییر کنه! پس باید هنر رها کردن داشته باشیم و گذشته رو رها کنیم.


همه‌ی ما روزها، ماه‌ها یا حتی سال‌هایی رو داشتیم که اوضاع مطابق میل‌مون نبوده و مشکلات پشت سر هم برامون پیش اومده. زمان‌هایی شبیه به این جور مواقع می‌تونه ما انسان‌ها رو کور کنه، اما ما هم می‌تونیم با دونستن راه‌کارهایی توی این شرایط قوی‌تر باشیم و رو به جلو حرکت کنیم. بیاین باهم دیگه چند مورد رو مرور کنیم:

پنج مورد که همیشه باید یادمون بمونه:

همه چیز موقتیه، حتی این مشکل با همه‌ی بزرگی و عظمتش.
خوشبختی نتیجه نگرش شما به زندگیه، نه اون چیزی که اتفاق میفته.
به انعطاف پذیری خودتون تو شرایط سخت دیگه فکر کنین.
اتفاقات بد، تعریف کننده ما نیستن، اون چیزی که ما رو تعریف می‌کنه نگرش‌مونه.
نگرانی، خشم و سرزنش، هیچ کمکی به حل مشکل‌مون نمی‌کنه.


این 11 کار رو به هیچ وجه انجام ندیم:

وحشت نکنیم.
شروع به سرزنش کردن خودمون نکنیم.
شخص یا چیز دیگه‌ای رو مقصر جلوه ندیم.
خودمون رو تخریب نکنیم.
به نیازهامون بی توجهی نکنیم.
به چیزی که قراربود اتفاق بیفته فکر نکنیم، لحظه رو بسنجیم.
هرگز سعی نکنیم چیزهایی که خارج از کنترل ماست رو کنترل کنیم.
شروع نکنیم به اینکه هر اتفاق بد دیگه‌ای که برای ما افتاده رو به خودمون یاد آوری کنیم.
سوالاتی مثل اینکه «چرا من؟» یا «اگه این کار رو نمی‌کردم…» یا «اگه فلان کار رو می‌کردم…» از خودمون نپرسیم.
تمرکز بیش از اندازه روی نظرات دیگران نکنیم، چون طبیعتاً این‌ها نظرات گوینده‌هاشونه، نه ما!
ارتباط‌مون رو با دیگران محدود نکنیم.


22 کاری که باید برای یادگیری هنر رها کردن انجام بدیم:

پذیرش، پذیرش و باز هم پذیرش!
چسبیدن به زمان حال تا اینکه نگران آینده یا گذشته باشیم. به امروز فکر کنیم و اینکه امروز واقعا چه‌کاری می تونیم بکنیم.
روی انتظارات واقع بینانه از خودمون و موقعیت تمرکز کنیم.
تفاوت قرار بدیم بین چیزهایی که می‌تونیم عوضشون کنیم و چیزهایی که نمی‌تونیم.
یک قدم برداریم، بعدش قدم بعدی رو. حتی اگه قدم‌هامون اندازه قدم‌های یه بچه کوچیک باشه، به حرکت کردن ادامه بدیم.
دنبال درس گرفتن باشیم. شرایط چالشی، اغلب درس‌هایی برای ما دارن که می‌تونیم ازشون استفاده کنیم.
با تمرکز بر راه‌حل‌ها، مهارت‌ها و قدرت‌تون، نگرش مثبتی داشته باشین.
با قدم‌های کوچک شروع کنیم.
زمان بیشتری رو با افرادی سپری کنیم که از ما حمایت می‌کنن.
سپاس‌گزار اتفاقاتی باشیم که الان داره به روش درستش پیش می‌ره، حتی چیزهای کوچیک! به دنبال اتفاقات مثبت کوچیک توی زمان‌های سختی باشیم.
مراقب خودمون باشیم.
هرچه سریع‌تر طلب کمک کنیم! نگذاریم دیر بشه.
مشورت کنیم و نظرات دیگران رو بپرسیم.
تحرک داشته باشیم، حتی اگه شده ده دقیقه پیاده‌روی در روز.
بخندیم، فیلم‌های کمدی ببینیم و با دوست نزدیک‌مون تماس بگیریم.
به یه شخص دیگه کمک کنیم.
بنویسیم! اجازه بدیم افکارمون بیاد روی کاغذ. استراتژی طوفان فکری هم باعث اتفاقات مثبتی می‌شه.
مطالب انگیزشی بخونیم و شجاعت خودتون رو بالا ببریم.
راه‌های خلاقانه پیدا کنیم.
از محیط بسته خودمون خارج بشیم. ایده بگیریم. بشینیم طلوع و غروب خورشید رو تماشا کنیم، به صدای پرنده‌ها گوش کنیم و از همشون ایده بگیریم.
به خودمون زمان بدیم تا برآورد خسارت کنیم. ببینیم چه کارهایی رو می‌تونیم انجام بدیم و چه کارهایی رو دیگه نمی‌شه، در نهایت از این وضعیت کنونی خارج بشیم.
یه هدف بزرگ رو انتخاب کنیم تا روش کار کنیم و یه تغییر پایدار ایجاد کنیم.


درنهایت براتون چندتا نکته کلیدی دارم که به خودم توی یادگیری هنر رها کردن خیلی کمک کردن:

خودتون رو به خاطر چیزهایی که نمی‌دونین ببخشین

خانم «مایا آنجلو» گفته: «خودت رو ببخش که چیزهایی رو که قبل از یادگیریشون نمیدونستی، نمیدونستی!»

همه‌ی ما، امروز، یک اشتباه رو از دریچه دانش امروز خودمون، اشتباه می‌بینیم و به خاطر تصمیم‌گیری بر اساس بینشی که پیدا کردیم، خودمون رو سرزنش می‌کنیم، با این حال ما چیزی که نمی‌دونستیم رو، نمی‌دونستیم! همون جوری که نمی‌تونیم انتظار داشته باشیم که یه دانش‌آموز دبستانی از پس آزمون حساب دیفرانسیل و انتگرال بربیاد، باید قبول کنیم که ما هم با توجه به دانشی که داشتیم برای انجام بهترین تلاش کردیم.

به غرایزتون اعتماد کنین

موقعی که توی حلقه‌ی شک به خودتون گرفتار شدین این جمله رو با خودتون تکرار کنین: «هر اتفاقی که افتاده درست بوده چون اتفاق افتاده!»به‌جای اینکه سعی کنین هزاران سناریو توی ذهنتون بسازین به غریزه‌ای که با اون تصمیم گرفتین، اعتماد کنین. همچنین یادتون باشه که ممکنه پشیمونی رو با اضطراب ناشی از یه تغییر بزرگ اشتباه گرفت.

لطفاً با خودتون مهربون باشین

خانم دکتر کریستین نف توی کتاب self-compassion میگه: «اگر درد ما به خاطر قدم اشتباهیه که برداشتیم، الان دقیقا زمان اونه که برای خودمون دلسوزی کنیم، به جای اینکه خودمون رو تحقیر کنیم و زمین بزنیم که چرا زمین خوردیم!»

حتی اگه اشتباه ما، یه مورد خاص و دیدنی باشه، ما گزینه دیگه‌ای نداریم. ما باید با خودمون مهربون باشیم.

روی بلند شدن و شروع کردن تمرکز کنین نه سقوط

منظور این نیست که شما چقدر سخت زمین خوردین، این قضیه یعنی شما قراره چقدر قدرتمندانه بلند بشین.

موفقیت در مورد اشتباه نکردن نیست، در مورد دوباره شروع کردنه. همه می‌تونن تسلیم بشن.

به یاد داشته باشیم که توماس ادیسون گفته «من شکست نخوردم، من فقط ۱۰ هزار راه پیدا کردم که قرار نیست جواب بدن و کار کنن!»

شکست های خودتون رو جشن بگیرین

توی "کین سوجی" که هنر ژاپنی تعمیر سفال شکسته با طلاست، درس ارزشمندی وجود داره، با برجسته کردن شکستگی‌ها توی قطعه به جای پوشوندنشون، اون سفال حتی از اصل بی‌عیب و نقص خودش هم، ارزشمندتر می‌شه! اشتباهات ما به ما اجازه می‌دن که ما انسانی جالب‌تر، حساس‌تر، دلسوزتر و عاقل‌تر بشیم.


روی اشتباهاتتون تمرکز ویژه‌ای کنین

درسته که بازبینی اشتباهاتمون دردناکه، اما پر از درس‌های ارزشمندیه که می‌تونیم تو زمینه‌های مختلف زندگی خودمون به کار ببریم. بین تحقیرها، مرواریدهای بدست اومده از حقیقت و حکمت دیده می‌شه. هنری فورد گفته که «تنها اشتباه واقعی، اشتباهیه که از اون چیزی یاد نمی‌گیریم.»

قسمت مثبت ماجرا رو پیدا کنین

خانم اپرا وینفری سال ۲۰۱۳، سر کلاس فارغ التحصیلی دانشگاه هاروارد گفت: «چیزی به اسم شکست وجود نداره. شکست همون زندگیه که تلاش می‌کنه ما رو به سمت دیگه‌ای سوق بده.»

"سیلور لاینینگ" یا همون قسمت مثبت ماجرا، خیلی سریع و بعد از اشتباه آشکار نمی‌شه، با این حال اگه دقت کنین، گاهی می‌تونین دست کیهان رو ببینین که داره شما رو به جایی می‌بره و هدایت می‌کنه که باید به این سمت برین، پشت یک اتفاق منفی ممکنه یک جنبه مثبت بزرگی باشه.

به ریسک کردن ادامه بدین

اگه تا حالا تصادف کرده باشین، خیلی سخته دوباره به جاده اعتماد کنین و رانندگی کنین، اما تنها راه عبور از این آسیب، یادگیری هنر رها کردن و دوباره رانندگی کردنه. پس از یک اشتباه، ممکنه دیگه وارد میدون نشین، اما حرکت رو به جلو یعنی ادامه دادن به ریسک کردن.




به خاطر درس‌هایی که یاد نگرفتین خودتون رو ببخشین، به غرایز خودتون اعتماد کنین، از اشتباهات‌تون درس بگیرین، سیلور لاینینگ رو پیداش کنین، هنر رها کردن رو یاد بگیرین و مهم‌تر از همه، هرگز از جسور بودن دست نکشین.


منابع:

https://www.mindbodygreen.com/0-17815/28-ways-to-bounce-back-when-everything-goes-wrong.html

https://psychcentral.com/blog/8-ways-to-let-go-of-mistakes#5


پله به پلههنر رهاییخودشناسیروانشناسیرها کردن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید