موسیقی سکوت صدایی شنیدنی است
بگذار گفتوگو به زبان هنر شود «فاضل نظری»
سکوت معنیدار است و با حرفنزدن فرق دارد. دکتر ابراهیمی دینانی میگوید: «ما دربارهی درخت که هیچگاه حرف نمیزند، کلمهی «ساکت» را به کار نمیبریم. پس سکوت عبارت است از: به دلیلی دم از سخن فروبستن.» حکما و ادبا از قدیمالایام در مورد سکوت و حسن و قبح آن نوشتهاند. «خاموشی» که امروزه برای نور استعمال میشود و مربوط به حس بینایی است در گذشته برای صدا نیز به کار میرفته (حس شنوایی) و مترادف سکوت بوده است:
اگر چه پیش خردمند خامُشی ادب است
به وقت مصلحت آن به که در سخن کوشی
دو چیز طیرهی عقل است: دم فروبستن
به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی «سعدی»
و اهمیت آن به قدری است که سعدی یکی از بابهای گلستانش را به آن اختصاص داده است. (در فواید خاموشی)
«سکوت» مثل هر چیزی گاهی خوب و گاهی بد است. گاهی با سکوت کردن در مقابل رفتار ناشایستهی مخاطب، او را به تفکر وامیداریم و تاثیر کارمان از ساعتها گفتوگو بیشتر است:
ساحل جواب سرزنش موج را نداد
گاهی فقط سکوت، سزای سبکسریست «فاضل نظری»
ضربالمثلی است که «سکوت علامت رضاست» اما شاعر این ضربالمثل را برای عشق، مردود میداند:
فریاد کن بگو که دل از دست دادهای
در عاشقی نشان رضایت سکوت نیست «محمد عبدالحسینی»
گاهی شاعر، سکوت را مناسب این دوران میداند و آن را به اختیار خود برمیگزیند:
زمانه دوخت لبم را به ریسمان سکوت
که عهد، عهد غم است و زمان، زمان سکوت «شهریار»
شب است و سکوت است و ماه است و من
فغان و غم و اشک و آه است و من «علیرضا قزوه»
با شعر تازه داغ دلم تازه میشود
حرفی به جز سکوت کماکان صلاح نیست «امیرحسین اثنیعشری»
گاهی هم سکوت به خودی خود گویاست و برای انتقال معانی نیاز به واژه نیست. از این جهت شاعر، آن را نوعی گفتوگو میداند:
هیچکس با هیچکس سخن نمیگوید که خاموشی به هزار زبان در سخن است. «احمد شاملو»
سکوت، زبانِ آرام رنج است؛ چه کسی توان شنیدنش را دارد؟ «سابیر هاکا»
فریدون مشیری میگوید:
من ندیدم خوشتر از جادوی تو
ای سکوت! ای مادر فریادها!
محسن برزوک - کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی