بخشش و دوست داشتن؟!
بذارید موضوع رو با این پرسش شروع کنم: دیدگاه شما در رابطه با اشتباه و نقص چیه؟
خوب این موضوع شامل دو نکته است:
1) میزان پذیرش ما در برابر اشتباه: اینکه ما چقدر به گزاره انسان جایزالخطا است اعتقاد داریم؟ چقدر میتونیم وجود اشتباه و نقص در رفتار افراد رو بپذیریم؟ آیا در مقابل نقص و اشتباه زود برآشفته میشیم؟
2) واکنشی که ما در برابر اشتباه نشون میدیم: بسته به پاسخ سوال ها توی نکته اول باید ببینیم رفتار اشتباه برامون قابل تحمل یا بخشش هست یا نه؟
توی این مورد باید بیشتر باهم صحبت کنیم.
باز قبل از شروع ماجرا بذارید یه سوال کوچولو بپرسم.
احساس شما نسبت به فردی که بهش صدقه میدید چطوریه؟
حالا احساستون نسبت به کسی که بهش پول قرض میدید چطوریه؟
آیا نسبت به این دو نفر یه احساسی دارید؟ حافظتون چطور؟ چند بار پول قرض دادن به یادتون میمونه چند بار صدقه دادن؟
برگردیم به ماجرای خودمون« دوست داشتن و بخشش »
خیلی از ما ها فکر میکنیم وقتی کسی رو عمیقا دوست داشته باشیم میتونیم از اشتباهاتش بگذریم و بخشیمش.
اما واقعیت قضیه یه چیزی توی مایه های پول قرض دادن و صدقه دادنه. اگه قرار باشه صرفا بخاطر دوست داشتن کسی از اشتباهاتش بگذریم و دوست داشتن رو خرج واکنش های طبیعی در برابر اشتباهات دیگران بکنیم ممکنه به جایی برسیم که میبینیم دیگه دوست داشتنی واسه خرج کردن نداریم، میبینیم که خیلی جا ها با صدقه دادن دوست داشتنمون انگار سرمون کلاه رفته. اون وقت ممکنه احساس کنیم که قربانی شدیم و برای دفاع از احساس قربانی بودمون یکی یکی موقعیت هایی که بخاطر دوست داشتن بخشیدیم رو به رخ طرف مقابل بکشیم و یا حتی اگه یادمون نیاد که چه وقت هایی گذشتیم دیگه نمیتونیم اون فرد رو مثل قبل دوست داشته باشیم چون دیگه دوست داشتنی نیست وقتی همش رو خرج کردیم.
من میگم بیاید در کمال اینکه میدونیم همه ی آدم ها ممکنه اشتباه کنن و نقص هایی داشته باشن. اول از همه رفتار آدم ها رو از ماهیت و شخصیتشون متفاوت در نظر بگیریم چون اگه رفتار و ماهیت افراد را بهم گره بزنیم ما نمیتونیم به خودمون اجازه دوست نداشتن یاعصبانی بودن از افراد مخصوصا عزیزانمون رو بدیم مثلا من چطور میتونم بخاطر آسیب ها و تروما هایی که والدینم بهم زدند از دست اونها عصبانی یا ناراحت باشم؟
اون وقت برای رهایی از این عصبانی بودن از والدین میایم و از دوست داشتنمون مایه میگذاریم و میگیم بخاطر اینکه دوستشون دارم از آسیب هایی که بهم زدند میگذرم یا حتی شروع میکنیم برای خودمون بهانه های مختلف آوردند.
اگه که ما رفتار افراد رو از ماهیتشون جدا ببینیم اون وقت میتونیم ماهیت کسی رو دوست داشته باشیم اما بابت رفتار اشتباهش ناراحت یا عصبانی باشیم. ما راحت تر میتونیم از رفتار افراد عصبانی شیم تا خودشون.
و دوم ما میتونیم برای رفتار های اشتباه پیامد تعیین کنیم همون کاری که توی قرض دادن اتفاق می افته« زدی ضربتی، ضربتی نوش کن» و تمام.
وقتی که کسی رفتار اشتباهی میکنه ما میتونیم خیلی سالم بدون قهر کردن، بدون کم کردن محبت یا ترسیدن از خدشه وارد شدن به محبتمون، یا تلافی کردن و سایر رفتارهای ناسالم. حرف بزنیم، بگیم که رفتار اشتباه فرد باعث شد ما چه احساسی پیدا کنیم؟ رفتار اشتباهش چقدر برامون اذیت کننده و رنج آوره و حتی برای اشتباهاتش پیامد تعیین کنیم و نارضایتیمون از در کمال محبت و احترام بهش اعلام کنیم.
توی چنین موقعیتی هم مجبور به خرج کردن دوست داشتمون نیستیم و چون بی حساب میشیم دیگه توی ذهنمون چیزی رو انبار نمیکنیم.
پس ما توی روابطمون به یه تایم هایی برای حرف زدن و گوش دادن به موضوعات و موقعیت هایی که باب میلمون نیست نیاز داریم یه رابطه سالم و واقعی لزوما روز ها و ماجراهای خوش رو تجربه نمیکنه اما با حرف زدن و طبیعی دونستن اشتباهات و نترسیدن از بهم خوردن رابطه برای پرداختن به موضوعاتی که برامون تلخه میتونیم از رابطمون محافظت کنیم.
خوشحال میشم شما هم نظرتون رو درباره بخشش و دوست داشتن بگید.