مائده ایمانی
مائده ایمانی
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

«زاغی»، خرده‌شخصیت وبلاگ‌نویس من

ایده «خرده‌شخصیت‌ها» در روانشناسی سابقه زیادی دارد.
ایده «خرده‌شخصیت‌ها» در روانشناسی سابقه زیادی دارد.

ایدۀ «خرده‌شخصیت‌ها» -یا به بیان دیگر، «حالت‌های خود»- در روانشناسی سابقۀ زیادی دارد و نظریه‌پردازان زیادی از آن استفاده کرده‌اند. بر اساس این ایده، هر یک از ما نه یک خویشتن، بلکه خویشتن‌های متعددی را تجربه می‌کنیم؛ خویشتن‌هایی که استعدادها، روحیات، نظریات و در یک کلام، شخصیت‌های مستقلی دارند. فروید زمانی که «نهاد» و «خود» و «فراخود» سخن می‌گفت زمینه را برای پرداختن به مفهوم خرده‌شخصیت‌ها فراهم می‌کرد. یونگ حتی تاکید بیشتری بر این مفهوم داشت و اریک برن، رویکرد درمانی‌اش -موسوم به TA- را تماما برمبنای کار با خرده‌شخصیت‌ها قرار داد. با گسترش روانشناسی تجربی و شواهدگرا، این مفهوم غیرعینی و غیرقابل اندازه‌گیری برای مدتی به محاق رفت. اما امروزه بعضی از مکاتب معتبر و پیشروی روان‌درمانی -همچون طرحواره‌درمانی و درمان هیجان‌مدار- دوباره از ایده اصلی آن استفاده می‌کنند. حتی برخی از شواهد عصب‌شناسی اولیه وجود دارد که می‌توان آن‌ها را به نفع این نظریه تفسیر کرد.


ممکن است با نظریۀ خرده‌شخصیت‌ها یا بعضی از نتایجی که از آن گرفته می‌شود کاملا موافق نباشیم. اما با رجوع به تجربه شخصی خودمان می‌توانیم تایید کنیم که شخصیت‌مان دست کم «جنبه‌های» متفاوتی دارد که تا حدودی از هم مستقل‌اند. شاید گاهی در توصیف حالمان چیزی شبیه این گفته‌باشیم که «امروز آن خود خلاقم هستم» یا دیگران درباره‌مان گفته‌باشند که «تازگی زده به کانال درون‌گرایی.» نه فقط نظریه‌پردازان روانشناسی، بلکه خرد عمومی نیز تایید می‌کند که برای یک زندگی سالم و پرمعنا، باید بیشتر جنبه‌های شخصیت‌مان را بازی بدهیم. همگی تجربه کرده‌ایم که پافشاری بیش از حد بر یک جنبۀ شخصیتی خاص، باعث می‌شود احساس بی‌تعادلی کنیم؛ مثلا پس از یک دوره پرمعاشرت، دلمان برای خلوت‌مان تنگ می‌شود؛ یا پس از یک ترم تحصیلی پرکار، دوست داریم کمی به استعدادهای هنری‌مان بپردازیم. لازم نیست روانشناس باشیم تا بدانیم زندگی سفری است در جستجوی تعادل.

شخصیت «کلاغ‌زاغی» در قصه‌ها و افسانه‌ها، با پرحرفی و بازیگوشی و علاقه به برقراری ارتباط شناخته می‌شود.
شخصیت «کلاغ‌زاغی» در قصه‌ها و افسانه‌ها، با پرحرفی و بازیگوشی و علاقه به برقراری ارتباط شناخته می‌شود.


اینکه اولین یادداشتم را به موضوع خرده‌شخصیت‌ها اختصاص داده‌ام دلیل دارد. راستش هدفم از ثبت این وبلاگ، ایجاد فضایی است برای یکی از جنبه‌های شخصیتی خودم که اخیرا مغفول مانده. اسمش را می‌گذارم «زاغی»، زیرا همان خصوصیاتی را دارد که در قصه‌ها و افسانه‌ها به «کلاغ‌زاغی» نسبت می‌دهند؛ او پرحرف و پرانرژی است، جست و خیز کردن بین ایده‌های مختلف را دوست دارد و از مطرح کردن ایده‌هایش لذت می‌برد. از وقتی استفاده از شبکه‌های اجتماعی را محدود کرده‌ام، بسیاری از جنبه‌های زندگی‌ام رشد کرده‌اند، اما زاغی بیچاره گرسنه و تنها مانده و به پستوهای پشتی ذهنم تبعید شده. البته بیکار هم نمانده و با نوک زدن‌های پیاپی، حضورش را یادآوری می‌کند. امیدوارم یادداشت‌هایی که در این وبلاگ می‌نویسم او را راضی کنند.

راستی، شما اخیرا از کدام جنبه‌های شخصیتی‌تان غفلت کرده‌اید؟ چه اسمی به آن جنبه‌های شخصیتی می‌دهید؟ چطور می‌توانید فضایی برای آن‌ها در زندگی روزمره‌تان باز کنید؟

وبلاگ‌نویسیخرده‌شخصیت‌هاخودشناسیرشدشخصیویرگول
روانشناس بالینی و رواندرمانگر | maedeh.imany@gmail.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید