همه ما به تعامل احتیاج داریم. به رابطه با دیگران. ارتباط با دیگران ، به زندگی ما کیفیت می بخشه. وقتی ارتباط نباشه، رشدی هم دنبالش نیست. برای رشد کردن به دیگران نیاز داریم . به خانواده ، دوست، آشنا، فامیل و ...
من داشتم با خودم فکر می کردم که رابطه مهم ترین بخش زندگی ما آدماست. آدم هرچقدر بتونه با دیگران ارتباط برقرار کنه میتونه زندگی با کیفیتی بسازه. اگه بتونه ارتباط موثری با دیگران داشته باشه ، میتونه خودش رو آدم موفقی بدونه. چون ما گاهی اوقات در ارتباط با دیگران تعریف میشیم. گاه ، من به خودی خود ، معنا پیدا نمیکنم. گاه معنا را باید در ارتباط با دیگران جست و جو کرد. مثلا من در این جهان تک و تنها ، خودم باشم و خودم. خوب در اینجا حس دیوانه کننده ای به سراغ آدم میاد. و من در کنار دیگران ، معنا پیدا میکنم. پس وقتی با دیگران ارتباط برقرار می کنم این فقط من نیستم که مهمم. دیگری هم به اندازه من اهمیت و ارزش دارد. پس وقتی می خوام وارد رابطه بشوم، باید درک کنم که گاه نباید منتظر ماند. گاه باید حرکت کرد . گاه این انتظار از طرف من باشد گاه انتظار از طرف مقابلم. اگر انتظار فقط از طرف یک نفر باشد، رابطه به سمت سردی می رود و خوشایند نیست.
مثل آدمایی که همش منتظرن اول اون یکی سلام کنه. اون چون بزرگ تره اول باید سلام کنه مثل نظامی ها. و این قاعده و قانون های خشک و سطحی رابطه را به هم میزنه. این که میگن تو بزرگ تری ، باید منتظر باشی کوچک تره بهت سلام کنه! ادب حکم میکنه که کوچک تر اول سلام کنه یا از این جور مسائل پیش پا افتاده ، فقط بهانه ای دست آدمهای سطحی هست که رابطه موجود را به هم بزنندو لا غیر!