امروز ساعت دو و خورده ای بود بود که بالاخره تصمیم گرفتم برم مست عشق رو ببینم پس بیلط رو رزرو کردم و رفتم به سمت چهارباغ .یکم زودتر راه افتادم تا توی مسیر سی و سه پل دوست داشتنی و زیبام رو هم ببینم.فقط دیدن اب توی سی و سه پل باعث میشه لبخند به سمت صورتت جاری بشه .
بعد از اینکه از روی پل رد شدم و تاجایی که میشد عکس گرفتم به خیابون رسیدم.منتظر بودم چراغ سبز بشه که رد بشم که دیدم یه خانواده درحال گرفتن عکس سلفی هستن .به سمتشون رفتم تا یه عکس خوب براشون بگیرم اما خب با مخالفت و نه روبه رو شدم پس با سمت خیابون برگشتم و دیدم این چراغش کلا سبز نمیشه پس خیابون رو رد کردم و به چهارباغ رسیدم .
قبلا به دوستم گفته بودم توی اردیبهشت یه تیکه از بهشت وسط شیراز فرود میاد اما خب قبل از دیدن اردیبهشت چهارباغ بود.زیبا بود .وقتی صدایی باد رو میشنیدی و به دنبال صدا درخت ها رو دنبال میکردی فراموش میکردی که نمیدونی با زندگی داری چیکار میکنی.مثل الان که عکس فارغ از تحصیلی دوستم رو دیدم و دوباره به فکر فرو رفتم که دارم چیکار میکنم .اما خب هنوز حالم خوبه ،درواقع هنوز اثرات روز خوب توی وجودم هست .قصد دارم بگیرم بخوابم تا اثر روز خوب از بین نرفته .
بلیط رو گرفتم بعد رفتم سراغ گرفتن خوراکی .با پفیلا و خاکشیر و کیک وارد سالن سینما شدم که واقعا بزرگ بود.من بچه شهرستانم و دیدن یه همچین سینمای بزرگی خودش برای تفریح حساب میشه .نشستم و فیلم شروع شد .
اگه قرار بود به مست عشق یه نمره از ده بدم .۳ونیم میدادم .۱نمره بخاطر فیلم برداری .۱نمره برای نویسنده ها .۱ نمره برای موسیقی و نیم نمره برای بازیگری .
حقیقت اینه که از تدوین فیلم لذت نبردم .زیاد پرش داشت و باعث میشد داستان اصلی رو گم کنی .با اینکه متن زیبا بود اما پرش زیاد باعث میشد تمرکزت رو از دست بدی .ولی خب درکل فیلم خیلی بدی نبود .حداقل میشه گفت اخرش به من یه انرژی مثبت داد که یاد بگیرم همه رو دوست داشته باشم و دوست داشتن همه ادم ها رو توی برنامم بزارم .