وقتی کتری برقی راهشو توی خونه ی ما پیدا کرد سعی کردم نسبت بهش مهربون باشم .حتی با اینکه علاقه خیلی زیادی به صبر کردن برای داغ شدن و به جوش اومدن اب توی کتری ساده داشتم .
انتظار چایی که درست میشد رو خوشمزه تر میکرد و شاید باید بگم خب توی اون چند دقیقه ذهنم فقط منتظر چایی و اب جوش بود و این فرصت رو پیدا میکرد که استردحت کنه .با این حال من خیلی هم عاشق چایی نبودمپس وقتی کتری برقی وارد خونه ما شد سعی کردم متمدنانه رفتار کنم و کتری برق رو یواشکی نزارمدم در .
کم کم بیخیال شدم و گذاشتم بقیه از سرعتی که توی کارهاشون داشتن لذت ببرن .کمتر چایی درست میکردم و کمتر سراغ چایی میرفتم .دیگه درست کردن چایی برام ارامش بخش نبود .تکنولوژی کار خودش رو کرده بود و ما رو از چند لحظه صبر برای به دست آوردن یه چایی ساده هم دور کرده بود .
با این حال تکنولوژی دست بردار نبود .هدف بعدی جدا کردن من از یه سختی دیگه بود .نمیدونم چرا این حجم از مخالفت با راحتی وجود من جریان داره ولی انگار اسون بود کار ،سریع انجام شدنش باعث میشه نسبت به احساس خوشحالی نداشته باشیم .شاید باعث میشه خوشی های کوچیک رو از دست بدیم .
هدف بعدی تکنولوژی گرفتن ارتباط سیمی من ما گوشی همراهم بود .من عاشق هندزفری های سیمی بود و دلیل خاصی هم برای این عشق نداشتم فقط احساس میکردم استفاده ازشون راحت تره ،گوش ادم درد نمیگیره و اینکه عادت کرده بودم ،و چقدر سخته یه عادت رو پشت سر بزاری با تمام این ها بالاخره یه روز راضی شدم و هندزفری های نخی رو کنار گذاشتم و پذیرفتم که شاید مشکلی نداره تسلیم این تکنولدژی شد .
شاید حق با من باشه و تکنولوژی مقداری ترسناک باشه و یه جور های به نظر بیاد که داره ما رو کنترل میکنه و صبر رو از زندگی هامون میگیره .اما شایدم حق با من نباشه .شاید یه جا توی آینده ،مردم خوشحال و سرحال با کلیک های ساده و سریع کار هاشون رو پیش ببرن .شاید باعث بشه زمان بیشتری برای خوشی های بیشتر پیدا کنیم . شاید یه روز من هم بپذیرم که این نیمه ی پر لیوان رو ببینم .