ویرگول
ورودثبت نام
MaHasta Rad1991
MaHasta Rad1991
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

بی تاب

روزگاریست در این‌ گوشه تنهایی و سرد

من خسته به تماشای نگاهت بی تاب

در پی شوخی چشمان سیاه تو و آن خنده تا ماه بلند

می نشیم لب این پنجره هر صبح تا شام

دلم از غصه ایام به خود می گوید

غم مخور، می رسد آن روز که باید با باد

از سر صبح نسیمی به تمنای دو زلفم آرام

قصه عشق تو را می گویند...

1398/08/23

شعربی تابماهخودنوشته ها
مهست + الف تأنیث (ستایش شده‌ی ماه) Instagram: mahasta_rad
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید