روانشناسی دیجیتال --- آسانی دیجیتال و آثار روانشناختی آن
شما دنیا واقعی را در دستان خود ندارید - شما دنیای شخصی سازی شده خود را دارید.
نکات کلیدی
فناوری دسترسی به محتوای دیجیتال را دموکراتیک کرده است و دنیا را در دسترس ما قرار داده است. با لمس چند دکمه می توانیم هر آهنگی را گوش دهیم، هر ویدیویی را تماشا کنیم، مقاله ای را بخوانیم یا هر فیلمی را تماشا کنیم.
این یک شاهکار باورنکردنی است. اما مسلماً ما نمیتوانیم کل این مجموعه محتوای دیجیتال را مصرف کنیم. حتی اگر بتوانیم آپلودهای دیجیتالی جدید را متوقف کنیم و هزاران سال آینده را در یک صفحه نمایش بگذرانیم، هرگز نمیتوانیم حتی از یک درصد آنچه در حال حاضر وجود دارد عبور کنیم.
ما نمی توانیم کل کیک دیجیتال را بخوریم. ما باید یک برش بسیار نازک را خرد کنیم. اما این نکته کلیدی است: این فقط یک برش تصادفی نیست. این مجموعه ای از محتوا و تجربیات دیجیتالی است که به طور خاص برای شما تهیه شده است. شما نمی توانید هر مقاله خبری را بخوانید، بنابراین مواردی که احتمالاً آنها را مرتبط ترین می دانید به شما نشان داده می شود. شما نمی توانید به هر آهنگ ممکن گوش دهید، بنابراین لیست های پخش متناسب با سلیقه شما به شما نشان داده می شود. تکه شما محتوایی است که برگرفته از سلیقه، ترجیحات و باورهای خود شماست.
به زبان ساده، شما دنیا واقعی را در دستان خود ندارید. شما دنیای شخصی سازی شده خود را در دستان خود دارید.
در نگاه اول، این ایده آل به نظر می رسد. ما نمی توانیم همه چیز را مصرف کنیم، و حتی اگر بتوانیم، آیا می خواهیم وقت خود را برای چیزهایی که دوست نداریم تلف کنیم؟ اگر فقط بتوانیم یک تکه از کیک را دریافت کنیم، آیا "بهترین" برش را نمی خواهیم؟ آیا ما نمیخواهیم اینترنت کرم ایده آل خود ما را به ما بدهد؟
ارزش این را دارد که برتری دسترسی بی وقفه به بخش های فردی از جهان را زیر سوال ببریم. آیا به دست آوردن چیزهایی که به صراحت برای ما طراحی نشده اند، مزیت منحصر به فردی دارد؟ بیایید به خطرات شخصی سازی بپردازیم.
چگونه شخصی سازی تجربیات ما را شکل می دهد
ارزش تامل را دارد که این شخصیسازی چقدر عمیق است. اگر میتوان گفت که اینترنت، در کل، گرایشهای «طبیعی» دارد، این چنین راهی برای تطابق با ما پیدا میکند. این به طور طبیعی ترجیحات، باورها و خواسته های ما را منعکس می کند. این به یک نیروی محرکه اصلی رفتار مصرف کننده، به ویژه آنلاین تبدیل شده است.
تصویری خنده دار از این موضوع در یک طرح کمدی ارائه شده است:
از این که فروشگاه های اینترنتی بسیار کند هستند ابراز تاسف باید کرد. "تحویل همان روز؟ همان روز؟ خیلی غیر متمدن. من الان می خواهم! همین که دکمه را فشار می دهم، آن را در دستانم می خواهم، نباید تاخیر داشته باشد".
این کمی خنده دار است، که نشان می دهد مصرف کننده خواستار و در عین حال ناراضی است. اما نبوغ طرح هنوز در راه است. "ما به عنوان یک تمدن از اینجا به کجا می رویم؟ چقدر راحت تر می توانیم بخواهیم؟"
ما از روند عمیقتر شخصیسازی صحبت میکنیم. نه تنها میتوانیم تقریباً هر چیزی را که میخواهیم، با راحتی روزافزون به دست آوریم، بلکه خود خواستههای ما قبل از اینکه متوجه شویم شناسایی میشوند. بسیاری از روانشناسی مصرف کننده در مورد ایجاد تجربیاتی است که به روشی فردی تنظیم می شوند.
آمازون تنها یک نمونه است. شخصی سازی فراوان است و راحتی دیجیتال در همه جا وجود دارد. با هر کشیدن انگشت، لایک یا سلفی، الگوریتمها درباره آنچه ما میخواهیم و نحوه ارائه آن دوست داریم اطلاعات بیشتری کسب میکنند. الگوریتمها در خوشخیمترین حالت خود، بیشتر و بیشتر درباره شما میآموزند تا محتوای شخصیسازیشده را به شما ارائه دهند.
در جهانی غنی از داده های مصرف کننده، این در همه جا وجود دارد. پلتفرم های دیجیتال کاملاً در راحتی تجارت هستند. چگونه این کار را انجام می دهند؟ از طریق شخصی سازی.
هیچ دو فید محتوایی شبیه به هم نیستند - هر کدام بهخوبی بر اساس اولویتهای هر کاربر تنظیم شدهاند. به سختی میتوانید گوشهای از اینترنت را پیدا کنید که تا حدودی سهولت و شخصیسازی نباشد.
در ظاهر، این رویکرد کاملاً مثبت به نظر می رسد. به جای اینکه از تبلیغات بی ربط خسته شویم، در مورد محصولاتی که ممکن است برایمان جالب باشد یاد می گیریم. و در پلتفرمهای سرگرمی توصیههای شخصیشده باعث صرفهجویی در ساعتهای بیشماری از غربالگری میشود.
اما ارزش این را دارد که یک قدم به عقب برداریم و به آنچه ممکن است از دست بدهیم فکر کنیم. شاید همیشه بدست آوردن چیزی که دوست داریم - یا آنچه فکر می کنیم دوست داریم - دارای اشکالاتی باشد.
معایب راحتی دیجیتال
تجربیات دیجیتال فقط چیزی روی صفحه نمایش نیستند. جهان بینی فرد تا حد زیادی توسط محتوای رسانه ای که مصرف می کنیم شکل می گیرد و وقتی هر قطعه جدید از رسانه شخصی سازی می شود، در خدمت تقویت باورهای قبلی فرد است. این سوگیری تاییدی است که از بین رفته است و باورهای فرد را متلاشی می کند.
اما خطرات شخصی سازی فراتر از این است. همین استخوان بندی ممکن است برای کل یک فرد اتفاق بیفتد: نه فقط برای باورهای ما، بلکه ترجیحات، ایده ها و حتی شخصیت ما.
این را در نظر بگیرید: وقتی یک محتوای شخصی سازی شده دریافت می کنیم، دقیقاً برای چه کسی شخصی سازی شده است؟ این یک مدل الگوریتمی از یک فرد است که لزوما بر اساس داده های تاریخی و رفتار گذشته است. این فعالیت ما در رسانه های اجتماعی، تاریخچه مرور، خریدها و غیره است که البته همه اینها قبلاً اتفاق افتاده است.
شخصی سازی به گذشته ما پاسخ می دهد، البته گاهی اوقات گذشته بسیار نزدیک. مهم این است که محتوا بر اساس این نیست که چه کسی میتوانیم باشیم، یا چه کسی ممکن است باشیم، بلکه بر اساس آن چیزی است که ما بودیم. این سایه ماست که به ما خیره شده است. دریافت مداوم محتوایی که هدف آن گذشته ماست ممکن است ما را در بن بست شخصی قرار دهد. به این ترتیب، محتوای شخصیسازیشده باعث میشود فرد از آنچه که قبلاً هست، بیشتر شود.
البته، الگوریتمها دقیقاً همان چیزی را که قبلاً دوست داریم به ما نمیدهند. اینها آهنگهای خاصی نیستند که قبلاً شنیدهایم یا فیلمهایی که قبلاً تماشا کردهایم. در عوض، بر اساس تاریخچه دیجیتال شما، آنچه را که ما احتمالاً دوست داریم به ما می دهند. آهنگها و فیلمهایی را به شما میدهند که در «منطقه شخصیشده» شما قرار میگیرند. این محتوا از نظر فنی برای ما جدید است، اما از آنجایی که در این منطقه وجود دارد، هنوز به طرز عجیبی آشنا به نظر می رسد.
آشنایی حس خوبی دارد. مانند یک پتوی قدیمی و فرسوده، گرمای دنج و قابل اعتمادی را فراهم می کند.
در عین حال، آشنایی ما را بیش از حد راحت می کند. به طور ماهرانه ای از کاوش و تازگی جلوگیری می کند. با گذشت زمان، این می تواند رشد، خلاقیت و حتی ظرفیت ما را برای همدلی محدود کند. به هر حال، بخشی از چیزی که باعث رشد ما به عنوان یک فرد می شود، اصطکاک مواجهه با چیزهای ناآشنا است - کتاب هایی که هرگز فکر نمی کردیم بخوانیم، موسیقی هایی که نمی دانستیم دوستش داریم، یا ایده هایی که جهان بینی ما را به چالش می کشند و گسترش می دهند.
شخصیسازی، با تمام مزایایی که دارد، خطر تبدیل دنیای دیجیتال را به اتاق پژواک ساخته خودمان دارد. به جای گسترش افق های ما، آنها را محدود می کند و واقعیتی را شکل می دهد که احساس امنیت و راحتی می کند اما در نهایت پتانسیل ما را محدود می کند. تکه کیک دیجیتالی که به ما سرو می شود ممکن است طعم خوبی داشته باشد، اما ارزش این را دارد که بپرسیم: چه چیزی روی میز می گذاریم؟ و مهمتر از آن، چگونه می توانیم آرامشی را که زندگی - و اینترنت - را به طرز شگفت انگیزی غیرقابل پیش بینی می کند، بازیابی کنیم؟