بسیاری از درونیات ما فقط افکار هستند، واقعیت یا اتفاقی قریبالوقوع نیستند.
وقتی متوجه صدای منفی خود میشوید و به چیزهای منفی، پریشان کننده و بدبینانه اعتقاد دارید، کند کردن حرکت اندیشههای شما بسیار سخت است.
در مطالعهای، مشخص شد که ذهن به هم ریخته که احساس بدی دارد، در واقع برای شما و سلامتی شما مضر است.
ذهن و افکار بینظم منجر به استرس زیاد، منفی گرایی مزمن و کمبود انگیزه میشود!
این حالتها باعث کاهش بهرهوری میشوند و در ایجاد مشکلات سلامتی از جمله افزایش وزن، بیماری قلبی، مشکلات خواب و سردردهای میگرنی نقش دارند.
چه اتفاقی میافتد که فردی قربانی افکار تهاجمی بیشمار میشود: او قضاوتهای ناگهانی و پرهیجان میکند و با عصبانیت و عجله میخواهد آنها را از بین ببرد.
او تصویر بزرگ آینده و اهداف و ارزشهای مورد نظر خود را فراموش میکند. او خلاقیت و توانایی خود را برای تغییر برنامهها از دست میدهد.
از طرف دیگر یک ذهن سازمان یافته در جریان اتفاقات است.
جریان یک حالت تعادل بسیار مفید است، جایی که شما کاملاً کاملاً عاری از افکار پریشان در انجام یک کار غوطهور هستید.
حالات جریان شما را قادر می سازد از کارهای خود لذت ببرید و در اوج پتانسیل خود عمل کنید. تحقیقات نشان میدهد افرادی که در جریان حال حاضر کار میکنند پنج برابر بیشتر از افراد دارای ذهن پریشان بازدهی دارند.
در ادامه پنج مرحله برای آرام کردن ذهن و خلاصی از افکار پریشان کننده را بررسی میکنیم.
هنگامی که میخواهید کار خود را به اتمام برسانید، اگر کار بسیار دشوار یا بسیار ساده باشد، به راحتی تمرکزاتان را از دست میدهید و در برابر افکار مزاحم تسلیم میشوید.
ما در یک چالش سالم شکوفا میشویم. چالشی که نه آنقدر سخت است که اضطراب ایجاد کند و نه آنقدر ساده است که باعث خستگی شود.
وقتی آگاهانه و با دقت یک کار را انتخاب میکنید، شانس دستیابی خود را به روند کار به شدت افزایش میدهید.
در حالی که کنترل کردن نحوه احساسات غیرممکن است، شما بر نحوه واکنش خود نسبت به احساسات درونیتان کنترل کاملی دارید.
ابتدا باید در مورد آنچه احساس میکنید و چرا آن را احساس میکنید با خودتان صادق باشید.
از آنجا، کنترل این احساسات به مراتب آسانتر شده و میتوانید محیط ذهنیای را که میخواهید ایجاد کنید.
نکته اصلی شناسایی احساسات خود در هنگام تجربه آنها است.
ارتباط کلمات با آنچه احساس میکنید باعث میشود احساسات محسوس و کمتر مرموز باشند.
این به شما کمک میکند تا استراحت کنید، بفهمید چه چیزی در پشت احساسات شما قرار دارد و به سمت جلو حرکت کنید.
اگر سعی کنید احساسات خود را سرکوب کرده و بدون پرداختن به آنها، با این احساسات مقابله کنید، آنها به آرامی در شما افزایش یافته و تمرکز شما را مختل میکنند.
همه ما آن احساس ناامید کننده را که در زمان انجام کاری مهم بعد از پرت شدن حواسمان توسط افکار مزاحم به سراغمان میآید میشناسیم.
زمان لازم است تا ذهن شما در یک فعالیت کاملاً غوطه ور شود.
مطالعات نشان دادهاند که قبل از اینکه افراد تمرکز کنند پنج تا بیست دقیقه طول میکشد.
اگر بتوانید علی رغم هرگونه حواس پرتی به مدت بیست دقیقه به فعالیت خود ادامه دهید، شانس شما بسیار بیشتر است تا بتوانید تمرکز خود را حفظ کرده و کاملا متمرکز شوید.
بهترین راه برای انجام این کار کنار گذاشتن یا خاموش کردن همه حواس پرتیهای معمولی (تلفن، ایمیل، رسانههای اجتماعی) است، سپس به ساعت توجه کنید که تا ۲۰ دقیقه کاری به جز وظیفه خود انجام نداده باشید.
شاید در این بیست دقیقه نتوانید زیاد کار کنید و یا تمام تمرکز خود را روی کار خود قرار دهید. هدف این بیست دقیقه این است که در این بازه زمانی سعی کنید اکثر تمرکز خود را روی کار خود قرار دهید.
مغز و بدن ما به سادگی برای کار طولانی مدت ساخته نشده است. اگرچه به نظر میرسد که نشستن به مدت هشت ساعت در کنار میز، خود بهترین راه برای انجام همه کارهای شما است، اما این روند میتواند بر ضد شما باشد.
تحقیقات نشان داده است که پربارترین چرخه کار پنجاه و دو دقیقه کار بدون وقفه است و به دنبال آن باید وقفههای هفده دقیقهای به کار داده شود.
در حالی که احتمالاً نمیتوانید کاملا برنامه خود را به طور دقیق تنظیم کنید، برای اکثر مردم، تنها استراحت میان کار کافی است.
فقط مطمئن باشید که در طول روز چندین استراحت کوتاه خواهید داشت.
پس از استراحت، باید تمرکز خود را به وظیفه برگردانید.
مهم نیست که قبل از استراحت چقدر در کار تمرکز داشتهاید، گاهی اوقات متوجه میشوید که هنگام تمرکز، دوباره به همان حالت قبل از استراحت باز میگردید.
برای انجام یک تغییر مناسب، باید با دنبال کردن مراحل یک تا چهار در بالا، افکار خود را مجدداً سازماندهی کنید، به خصوص اگر در بازگشت به کار خود مشکل دارید.
خواهید فهمید که بازگشت سریع و به سرعت به کار پس از استراحت قابل انجام است، اما باید به صورت هدفمند انجام شود.