سید مهدار بنی هاشمی
سید مهدار بنی هاشمی
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

"اغراق" یکی از ابزار کار نویسنده:

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام. حالتون چطوره دوستان؟ یکی از ابزار کار نویسنده اغراق است. مخصوصا نویسندگان طنز. اغراق چیست؟ یعنی بزرگ نمایی پدیده ها. کاریکاتوریست هم همینکار را میکند. دست می گذارند روی یک ضعف آن را بزرگ می کنند تا توی چشم بزند. مثلا در یکی از فیلم های چارلی چاپلین ، چارلی چاپلین از گرسنگی و کمبود غذا همه را شکل غذا می بیند. یکی می آید توی خانه اش و او را شکل مرغ سرخ کرده می بیند و به او حمله می کند تا بخوردش. این اغراق می تواند در درد باشد. می تواند در دروغگویی باشد. می تواند در پر خوری باشد. می تواند در استفاده از کلمات باشد. می تواند در توصیف باشد. بگذارید کمی فکر کنم ببینم مثالی می توانم برایتان بنویسم :

دیروز مثل خرس گرسنه بودم. یک گوسفند و بره اش را درسته می توانستم بخورم. بع بع می کردم تا مخ گوسفندی را بزنم. ولی خب توی گله، گوسفندانی از من با تجربه تر و خوش صداتر بودند از آن مخ زن هایش.. پس خیلی شانسی برای عرض اندام نداشتم !

خب اینجا نویسنده گرسنگی شخصیتش را که اول شخص مفرد است به خرسی تشبیه می کند که می تواند گوسفند و بره ای را درسته بخورد. خب این اغراق است. حتی اگر شخصیت داستان خرس هم باشد نمی تواند همچین کاری بکند. اما خب نویسنده می تواند این کار را بکند. مخاطب هم چون برایش منطقی نیست این عمل برایش خنده دار است. اینکه فرد بیاید و برای شکار گوسفندی بع بع کند برایش خنده دار است. خب این مثالی برای سبک طنز بود.

اما در سبک های دیگر هم ما با اغراق های بالاتر مواجه می شویم. مثلا در منظومه های عاشقانه شعرای عزیزمان که روی پاچه خواری و خالی بندی را برای توصیف معشوقه شان کم کرده اند و برای ابراز علاقه شان به معشوق و زدن مخش تا توانسته اند بزرگش کرده اند به گونه ای که انقدر بالا برده اندش که دست خودشان عمرا اگر بهش برسد. ولی خب نویسنده و شاعر نمی توانند اغراق نکنند. وسیله کارشان است. مثلا بگویند عزیزم تو انقدر زشتی .. انگار کعینهو زرشکی. هم معشوق می پرد. هم خواننده ممکن است بخندد فقط. ولی وقتی شعرهای اغراق آمیز حافظ و سعدی را می خوانند. اشک گوشه ی چشمشان جمعه می شود و کلی ذوق میکنند.

همین حافظ اگر الان زنده بود با همین شعرهایش مخ کلی از بانوان نجیب این مرز و بوم را می توانست بزند. می شود اغراق را دروغ پنداشت. می شود آن را هم دروغ نپنداشت. ابزار کار نویسنده است. برای خوانده شدن نیاز دارد چیزی را بولد کند تا نظر ها را به خودش جلب کند. در رفتار خیلی از حیوانات هم نگاه کنی برای جلب توجه جنس مخالفشان بر میدارند کاری غیر عادی انجام می دهند. کلیپی می دیدم که پرنده ای صدای اگزوز موتور در می آورد تا نظر معشوقه اش را جلب کند. بعد راوی می گفت این پرنده تا مثلا دویست صدا را ضبط کرده و اجرا می کند تا آن معشوقه ی بی بال و پر و زشت خودش را به خود جذب کند. تا مخش را بزند.

نویسنده و شاعر هم هر کاری میکنند تا مخ خواننده را بزنند که متن و شعرشان را بخوانند. حال اغراق یکی از اینپ شیوه هاست. خیلی چیزهای دیگر هم باید باشد تا نوشته ای را جذاب کند. که من خیلی سر رشته ای درشان ندارم. ولی خب نمی دانم چرا حس کردم امروز باید در مورد اغراق بنویسم. انگار مثلا من آدم مغرقی(اغراق کننده) هستم. شما هم وقتتان را از سر راه آورده اید که این نوشته را بخوانید. خسته ام . خوابم می آید. ولی چندی ست که بعد از نماز صبح نخوابیده ام و نوشته ام. حالا هم بهش عادت کرده ام که باید نوشت. باید پا روی نفس خواب آلودت بگذاری ، بیدار بمانی و بنویسی ! موفق و پیروز باشید ..

سید مهدار بنی هاشمی

27بهمن1401

_داستانی عاشقانه در مورد پسر و دختری که با هم آشنا می شوند و اتفاقاتی که در مسیر عشقشان برایشان می افتد.

https://virgool.io/@mahdarname/list/ko3zhs2uwrdk

_یک رمان طنز در مورد خواستگاری هایی که موسیو می رود و اتفاقات عجیب و غریبی که برایش می افتد : رمان پدر عشق بسوزد

https://virgool.io/@mahdarname/list/qklz1imefigu
https://vrgl.ir/stk0M
https://vrgl.ir/cJixB
https://vrgl.ir/O5HvP
https://vrgl.ir/AQJBq

https://vrgl.ir/SfyTE


https://virgool.io/@mahdarname/%DB%8C%DA%A9-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%A8-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%AD%D8%A7%D9%88%D8%B1%D9%87-l48us6piivtu



اغراقنویسندگینویسندهنویسنده شدنشاعر
نویسنده ی رمانهای یک عاشقانه سریع و آتشین و پدر عشق بسوزد - شاعر مجموعه: قشنگترین منحنی سرخ دنیا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید