سید مهدار بنی هاشمی
سید مهدار بنی هاشمی
خواندن ۶ دقیقه·۱ سال پیش

"انقلاب جنسی"-با این اوضاع دیر یا زود داشت ولی سوخت و سوز نداشت

این از همه عکسا مثبت تر بود..البته محتوای متنم منشوری نیست خیلی...
این از همه عکسا مثبت تر بود..البته محتوای متنم منشوری نیست خیلی...


چند سال پیش. حالا این چند سال پیش ممکن است هفت هشت سال پیش باشد ممکن است چهار پنج سال پیش. ولی من این وعده را داده بودم که انقلاب بعدی که در ایران رخ می دهد انقلاب جنسی است. چرا؟ از روی شواهد و قرائن. از تحلیل رسانه و فضای مجازی و آمار ازدواج و طلاق. از روی تورم. از روی قیمت مسکن. از روی حجاب. از روی صحبت های سکانداران حکومت. حالا نمیخواهم بحث را سیاسی کنم. ولی هر جا مشکلی حاد در مملکت دیدید بدانید سیاسی ست. فوتبال را هم که میگفتند سیاسی نیست. در جام جهانی قبلی دیدیم که آناه .. خیلی هم سیاسی است. دیدیم که اسم روسیه را خط زدند از جام جهانی.

زندگی ما سیاسی است. من حکومت ها را بر اساس دین به دو قسمت تقسیم میکنم. حکومت طاغوت که پیرو شیطان و منویات شیطان است. و حکومت الهی که به دنبال آزادگی و اجرای فرامین الهی است. نتیجه ی حکومت طاغوت میشود-حکومت فرعون-، اسرائیل و آمریکا. که به ظاهر دنیای مردمش را آباد میکند. ولی خیلی هم ازین خبرها نیست و با سرگرم کردن مردم به لا ابالی گری و عیش و نوش خفه شان میکند. که نمونه ی این سیاست را همین دیشب در کتاب صوتی سینوهه میشنیدم که سینوهه میگفت من همش در دار الحکمه یا دار الشفا. اسمش را دقیق یادم نیست-حافظه رو دارین خداییش؟J)- همه ش سوال می پرسیدم برای چه؟ چطور؟ چگونه؟ برای همین معلمان مکتب خانه که کاهنان معابد بودند با من لج بودند و جوابی جز اینکه در کتاب های ما اینگونه نوشته یا خدای آمون چنین مقدر نموده. نمی دادند.

اما یک روز من رفتم به خانه ی عیش و با دختری بودم و حسابی مست کردم با کسی دعوایم شد و فردایش توی جوب از خواب برخواستم و به مکتب خانه رفتم و استادم گفت دیشب خانه ی عیش بودی؟ گفتم بله و لبخند رضایتی روی لب های استادم شکل گرفت و گفت حالا می روی آنجا و شراب میخوری و شیطنت میکنی عیبی ندارد. فقط زیاده روی نکن. و از آن به بعد بود که من دیگر نمی پرسیدم چرا؟ برای چه؟ و هر وقت زر و سیمی به دست می آوردم می رفتم خانه ی عفافی چیزی و عشق و حال می کردم.

کتاب سینوهه خیلی کتاب جالبی ست و الان که گوشش میدهم میبینم اکنون چه بسا بهتر از قدیم است همه چیز. مثلا در مورد پوشش مردم آن زمان مصر میگوید که لباس هایی میپوشیدند که شکم و سینه شان باید عریان میبوده. و اگر آن را میپوشانده اند خلاف امر خدایان کرده بودند و سنگ سار می شده اند. البته سینوهه می گوید پنجاه سال قبل اینطور بوده و داشت شکایت میکرد که الان آدم هایی به اینجا آمده اند که شکم و سینه شان را می پوشانند.-حکومت طاغوت- خلاصه چه شد که به اینجا رسیدیم؟

آهان داشتم از نقش سیاست در این انقلاب جنسی می گفتم. بله. عده ای دنبال این قضیه بودند و با بهانه ای آتشش را روشن کردند. البته قبلش هم زمینه هایش را آماده کرده بودند. آزاد کردن برخی سایت ها. رسانه های داخلی فاسد و وجود هنرمندانی از همین قماش. خلاصه خیلی ها شاید بگویند دارم منگوله را به زنگوله ربط می دهم. ولی خب این نظر من است. می توانید بخوانید میتوانید نخوانید. میتوانید قبول کنید. می توانید قبول نکنید. قضیه از کجا شروع شد؟ از چند سال پیش. که اینترنت کمی عریان تر شد. به پلیس ابلاغ شد که دست و پایش را جمع تر کند. البته نمی خواهم ریشه ای تر و عمیق تر بررسی کنم که بر میگردد به خیلی قدیم که من این ریشه ها را در آثار سینمایی آن دوران دیدم.

خلاصه وعده های آزادی داده شد. با ماسک دین تیشه به ریشه ی دین زدند. هنوز هم صدایشان می آید و هر لحظه به دنبال ایجاد آشوب در بهشت ایران هستند. می دانید چرا؟ چون پوزه شان از آخور بیت المال دور شده. چون مذاکره با اربابشان جزو گزینه های روی میز نیست. برای این ها فرقی نمیکند م*س*ا امینی باشد یا ن*دا آقا سلطان یا قنبرالملوک قاراشمیشیان-آمدم اسم پسر بنویسم که دیدم پسرها در ایران مظلوم تر از آن هستند که برایشان جنبشی حتی در حد یک اجتماع 5 نفره رخ بدهد-. شهوت قدرت کور می کند آدم را. البته اینطور هم نیست که فضا خیلی عوض شده باشد. اگر ایران را یک فرد در نظر بگیریم فقط سرش عوض شده اما اعضای این تن. همچنان با همان منویات سر قبلی مانوسند.

سند 2030 همان ریشه ی انقلاب جنسی بود که داشت تصویب هم میشد. که تا حدودی هم اجرا شد. که سیاست شیطان است برای زمین زدن انسان. که ال و جی و بی و تی را حق مسلم مردم می داند. که به آتش می کشد خانواده را. که علاقه و ازدواج مار با شلنگ را رسمی می داند. این روزها که در خیابان راه می روم می گویم. مگر خر کله ام را گاز زده است که ازدواج کنم؟ اصلا مگر میشود ازدواج کرد؟ مگر دخترشان را می دهند اصلا؟ همین جدید داستانی شنیدم که قلبم را سخت خراشاند. دختر یکی از دوستان پدرم با شوهرش می روند خارج درس بخوانند. ارشدشان را میگیرند کنکور دکترا هم می دهند. دختر قبول می شود پسر قبول نمی شود. پسر بر میگردد ایران دختر می ماند کانادا. می گوید دکترایم را هم گرفتم بر نمی گردم. مهریه اش را هم میگذارد اجرا. 500 سکه. پسرک یک خانه در سجاد هم به نام دخترک کرده بوده. همان خانه ی سجادش الان حداقل 1000 سکه می ارزد. آن 500 تا سکه چیست دیگر؟ خب همین اسلام است. حالا همین رفیق پدرم را میشناسم. از آن آدم های خیلی سرشناس است. که روی سرش خیلی قسم میخورند. ولی این اتفاق که افتاد دیگر به هیچ کس نمی توانم اعتماد کنم.

حالا این فقط دیدگاه من است. کاری به آن طرف قضیه که 90 درصد ماجراست ندارم! حالا این همه آسمان را به ریسمان بافتم و میخواستم نصف مطلبم را به این اختصاص بدهم که خانواده ها یکی از مشکلات اصلی -چه بسا بالاتر از سیاست- این اتفاق بوده اند. زین پس خطابم به خانواده هاست:

خانواده ی محترم: این تجمع تصاعدی شهوت و انرژی جنسی فرزندتان را به فکرش بوده اید؟ چه راهی جلوی پای فرزندتان گذاشته اید؟ درس بخواند .. ؟ درس نون و آب میشود برای نیاز جنسی؟ ازدواج با خود داشته باشد؟-به آن عمل در اصطلاح فقه ازدواج با خود گفته می شود- منتظر بماند که پسری پولدار پیدا شود و بیاید دخترتان را بگیرد؟پول نجابت و پاکی و وفاداری میشود؟ برود توی خیابان یا دانشگاه با اولین کسی که بهش پیشنهاد داد رفیق شود و خودش را در اختیار او قرار دهد؟ پسرتان چه هنری دارد؟ چقدر مسئولیت پذیر بارش آورده اید؟ چقدر اهل کار کردن است؟ اصلا قصد ازدواج دارد یا می گوید برای یک لیوان شیر که آدم نمی رود ... ؟ لا اله الا الله


19آبان1402

انقلاب جنسینظر شخصیدلنوشتهروزنوشته
نویسنده ی رمانهای یک عاشقانه سریع و آتشین و پدر عشق بسوزد - شاعر مجموعه: قشنگترین منحنی سرخ دنیا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید