سید مهدار بنی هاشمی
سید مهدار بنی هاشمی
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

دیگر دوستت ندارم

دیگر دوستت ندارم

مدت هاست از چشمم افتاده ای

بعد از این همه دوستی

این همه شناخت

از چه می ترسی؟

ازینکه دوستت نداشته باشم؟

ازینکه فراموشت کنم؟

نگران چه هستی؟

مگر یادت رفته چه بلایی بر سرم آورده ای؟

مگر نمی دانی خواب را از چشمانم گرفته ای؟

غرور خاموشت به تو اجازه نداد هیچوقت

که اعتراف کنی که می پرستی ام

من هم آنقدرها نافهم نیستم

لحظه ای نگاه در چشمانت

سفره ی دلت را پهن می کند جلوی آدم

نگران نباش از چشمم بیفتی

قلب زیر چشم است

از چشم که بیفتی

در قلب سکنی گزینی

مگر می شود تو را دوست نداشت؟

تو ذاتا دوست داشتنی هستی

برای ادامه ی حیات تو را باید عاشق بود

و تو در وجودم چنان رخنه کرده ای

که ناتوانم در فراموش کردنت ...


سید مهدار بنی هاشمی

17اسفند1401

از نوشته های مرتبط با این پست:

https://vrgl.ir/JRk0P
https://virgool.io/@mahdarname/%D9%85%D8%AC%D9%86%D9%88%D9%86-%D9%88-%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C-z6aeye5slwil
https://virgool.io/@mahdarname/%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87-%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D9%82%D8%B4%D9%86%DA%AF-%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%85%D9%86%D8%AD%D9%86%DB%8C-%D8%B3%D8%B1%D8%AE-%D8%AF%D9%86%DB%8C%D8%A7-%D8%A7%D8%AB%D8%B1-%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D9%85%D9%87%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D9%86%DB%8C-%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85%DB%8C-snwbgaiot439


عاشقانهشعر عاشقانهشعر نوشعر
نویسنده ی رمانهای یک عاشقانه سریع و آتشین و پدر عشق بسوزد - شاعر مجموعه: قشنگترین منحنی سرخ دنیا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید