ویرگول
ورودثبت نام
سید مهدار بنی هاشمی
سید مهدار بنی هاشمی
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

لاله ی سرمست

مانده ام از دست تو

به کجا بگریزم

چون فرزندی که از مادر

کتک می خورد

و به آغوش او پناه می برد شده ام

عشق تویی

اصل تویی

فرع منم

لاله ی سرمست منم

عطر گل یاس تویی

باران تویی

حضورت، لازم است

تو که نیستی

خشکسالی می شود

جنگل ها آتش می گیرند

همین غیبت چند روزه ات

داعش را بوجود آورد

و روی سر سوریه خراب شد

تو خودت نمی دانی

تو خود در جریان نیستی

کسی که همیشه در نور بوده

چه می داند نور چیست؟

برای کسی که همیشه خواب بوده

از بیداری نگو

بهار من

دارم زمستان را بیرون میکنم

زودتر بیا ...

سید مهدار بنی هاشمی

03آذر1402

شعر سپیدشعر آزادشعرشعر نوشعر عاشقانه
نویسنده ی رمانهای یک عاشقانه سریع و آتشین و پدر عشق بسوزد - شاعر مجموعه: قشنگترین منحنی سرخ دنیا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید