معرفی کتاب کافه پیانو ?
اول از آشنایی من با کتاب کافه پیانو بگویم که سال ها پیش توسط دوستم به من هدیه داده شد. روی جلد نوشته شده بود کافه پیانو چاپ سی و دوم. چشم هایم برق زد. رفتم و صفحه مشخصات کتاب را خواندم. چاپ اول زمستان 1386. چاپ سی و دوم بهار 1390. باید کتاب جالبی می بود. با خودم گفتم اینکه رمانی بدون تقریظ رهبری-از همان ها که رهبر برای کتاب ها می نویسد و سریع به چاپ صدم می رسند- برایش، این تعداد بار چاپ شود یعنی حتما کتاب جذابی باید باشد. کتاب را شروع کردم. صفحه اول نوشته بود این کتاب را هدیه می کنم به خواهرم فریبا و همینطور به هولدن کالفیلد عزیز. حالا هولدن کالفید کیست؟
نمی دانید؟ اشکال ندارد، من هم نمی دانستم. ولی رمان که شروع میشود میفهمیم که منظورش شخصیت اصلی داستان ناتوردشت است. چه بسا نویسنده از آن کتاب الگو زیاد گرفته باشد اما چندی پیش داشتم هر دویشان را همزمان میخواندم و دیدم کافه پیانو واقعا جالب تر از ناتوردشت است. راوی داستان، اول شخص است و داستان نثر قوی ای دارد. بعد از ده دوازده سال که دوباره میخواندمش با خودم گفتم شاید یکی از دلایل علاقه مندی من به نوشتن همین کتاب بود و کتاب های مصطفی مستور.
این کتاب اولین کتاب فرهاد جعفری ست و الان که نگاه میکنم به چاپ 64 رسیده. داستان در مورد مردی است که توی کار چاپ مجله بوده ولی کارش نمیگیرد و درش را تخته می کند. پس برای گذران زندگی می آید و کافه ای برای خودش باز میکند. کافه پیانو. یک کافه ی خاص که همه چیزش یونیک و منحصر به فرد است. افکار مرد هم خیلی خاص است. کتاب در مورد این مردِ اهل ادبیات و نوشتن و رونامه نگاری ست که حالا کافه چی شده و برخوردش با مشتریان مختلف کافه اش. در مورد اوست و دختر هفت ساله اش که می آید کافه و به او کمک می کند گاهی. گاه و بی گاه بر می گردد به خاطراتش از همسرش که ازو جدا شده.
از زنش می گوید و سبک زندگی و روحیات و اخلاقیاتش. ازینکه چه شد که جدا شدند می گوید. از اتفاقات خاصی که در کافه برایش میفتد و شخصیت هایی که به کافه اش می آیند. از مشخصات کافه اش میگوید و دخترکی که از پنجره طبقه دوم ساختمان روبروی کافه وقتی می آید سیگار می کشد میپایدش. توصیفات داستان خیلی دقیق و جذاب است مخصوصا وقتی با افکار جناب صاحب کافه ترکیب میشود.
کتاب پر است از افکار و اظهار نظرها و شرح سبک زندگی شخصیت داستان که جالب و دلنشین است. خاص و بی همتاست. کتاب های مورد علاقه اش را معرفی می کند. در مورد بازیگران مورد علاقه اش حرف میزند. یادم است حین خواندن این کتاب رفتم ناتوردشت و عقاید یک دلقک را که درین داستان نامی ازش آمده بود را خریدم و خواندم. و هر اسمی که در رمان آمده را سریع میرفتم و سرچ میکردم تا ببینم چیست. من این کتاب را خیلی دوست دارم و به نظرم از ناتوردشت خیلی بهتر است و همچنین از کتاب های همینگوی. شاید چون برای ما ایرانی ها ملموس تر است چیزهایی که می گوید و فضایی که توصیف میکند. کتاب گاهی اصطلاحات بی ادبی هم دارد ولی بعضی جاها هم در توصیف بعضی صحنه ها می گوید و خب اینجا را بخاطر حفظ شئون نظام اخلاقی کشور نمی توانم توصیف کنم.
به نظر من کتاب کافه پیانو کتابی جذاب و خواندنی بود و دلیل جذابیت این داستان شاید به خاطر این باشد که نویسنده خودش را روایت کرده و شخصیت ها را هم از کسانی که میشناخته وام گرفته است. یعنی شاید بخشی از داستان خیالی باشد ولی بخش زیادی از آن ریشه در واقعیت دارد.
سید م. بنی هاشمی
10 شهریور 1402
@mahdarname