سید مهدار بنی هاشمی
سید مهدار بنی هاشمی
خواندن ۳ دقیقه·۱۰ ماه پیش

واگعی بودند یا کیک؟خواب می دیدم دختران سرزمینم را، همه کیک همه فیک

این خانوم واگعیه یا کیکه؟ :)) چه کیکرو خوب درست کردنا ها ..
این خانوم واگعیه یا کیکه؟ :)) چه کیکرو خوب درست کردنا ها ..

شبی بود بس تاریک و ظلمانی، خواب می دیدم، خوابی بس واضح و روشن ، 3d بود، طبیعی، گویی راه می رفتم در شهر. در خیابان در دشت. دختران روییده از درختان از بوته ها آویزان ز هر جا.


پسرک، همان ترک با ایمان. با آن عینک جالب، خنجر به دست آمده بود به میدان. دخترک ها را می نمود تست که واگعی اند یا کیک!


خنجرش را فرو کرد در قلب آن مه جبین. چشم عملی. سینه عریان. گونه برجسته. لب قلوه مو پریشان و خندان رو به دوربین گفت:

خب دوستان .. به نظرتون واگعیه یا کیکه؟

جمع حضار همه خیره به او، آب دهان ها آویزان

پسرک می خندید. خنجر برانش را فشرد از صدر به ذیل

کیک ها ریختند بیرون. خامه ها از جنس پروتز

کیک بود آن پریوش ماه زیبای لعبت گونِ لب یاقوت

حال نوبت به تنی چند دگر ز آن دخترکان بود

همه را تست نمود .. همه فیک ، همه کیک

می خندید پسرک ، خنده ای مغموم. خنده ای تلخ تر از اشک.


این بود روزگار حالِ حاضر از برای دخترکان سرزمینم. همه جراحی و عمل های زیبایی. گرگ ها می کشیدند زوزه ، خرها یورتمه. و نبود هیچ چیز سر جای خود. چه زمانی شده بود و عجب خوابی بود. راست تر از واقعیت بود. از خواب پریدم. پیشانی عرق کرده. با حال خراب. آن چه بود می دیدم؟ واگعی بود یا کیک؟ از قضا صبح شده بود. حاضر شده و سر به خیابان گذاشتم، دوان. و همان دیدم که در خواب گشت بر من عیان. دخترک ها با لب های درشت ، بادکنک گون. ژل تزریق. گوش ها خفاشی. چشم ها ماری. دماغ ها خوکی و سگی و گاوی. و نگویم از پیرسینگ که بود از همه جاشان آویزان. پوششی داشتند؟ نه .. همه لخت .. گویی جنگل . ناف ها پیدا. و چه بر سر شهر من آمده بود؟ جنگ یا طغیان؟ شهوت حاکم شده بود. فرمان می راند. و مفتی شهر کجا بود؟ در خواب خرگوشی خود خفته.

خر و پف می کرد و روزی هزار بار با صدای خواب آلود در مترو و اتوباس می گفت: (( لطفا حجاب اسلامی خود را رعایت فرمایید)) و همه می خندیدند. اسلام؟ حجاب؟ بخواب عامو جان. حاکم شهر. شهوت می زد داد. حرام است بر شما آدمیت. نفس بیچاره چه گناه کرده ؟ او هست وزیرم و بعد ازین همه سرکوب آمده تا بگیرد حقش را تا زنده کند شهوت ، فرزندش را. پس همه باشید خموش. دیگر عصر عصر ماست. خفه شید ..

پی نوشت: چطور بود؟

پی نوشت 2: اینو خیلی وقت پیش یادداشت کرده بودم تیترش رو که بنویسم ولی هی نمیشد. ای بابا. نمیخواستم همش اینطوری بشه ولی خب سر صبح ساعت 5 وقتی مینویسی این شکلی میشه دیگه.

پی نوشت 3: به یکی قول داده بودم متفاوت بنویسم. وفای به عهد کردم

پی نوشت 4: یکی تو کانالم عضو شده بود. ناشناس بعد اومده بود یک بار باهام درد دل می کرد و من به عنوان گوش مفت حرفاش رو شنیدم و بهش روحیه دادم. بعد مدت ها دیشب دوباره حالم رو پرسید و من از پیتزایی که جدید رفتم خوردم و خیلی خوشمزه بود گفتم. تعجب کرد. گفت اصلا به قیافت نمیخوره پیتزا بخوری. فکرشم نمی کردم ... حالا منو میگی داشتم می مردم از خنده. مگه من چمه؟ ازش پرسیدم دیگه چه فکرهایی در مورد من میکنی؟ چند تا آیتم گفت که دیگه من زمین رو گاز می زدم .. خدا این شادی هارو از ما نگیره!

پی نوشت5: به بعضیا باید بگیم یکم آرایش نکنین دو دقه اومده بودیم خودتون رو ببینیم! خیلی فضا داره دارک میشه. خالکوبی و اینارو هم که دیگه نگم!

پی نوشت 6: اللهم عجل لولیک الفرج

پی نوشت7: الان از انجمن فیکا، پیرسینگ کاران ، تتو بازان میان این پست رو تحریم می کنن و کلی فحش و اینا زیر پست میزارن.

بیشتر از من بخوانید:

https://vrgl.ir/4julZ
https://vrgl.ir/DXEsc
https://vrgl.ir/ugGBK
https://vrgl.ir/PpZhx
https://vrgl.ir/dhMAN


خوابحال خوبتو با من تقسیم کنروزنوشته
نویسنده ی رمانهای یک عاشقانه سریع و آتشین و پدر عشق بسوزد - شاعر مجموعه: قشنگترین منحنی سرخ دنیا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید