یه بسته بیسکوییت مادر گرفتم خوردکردم تو شیرکاکائو طعمش بد نشده ولی شیرساده رو برای این کار ترجیح میدم!
بعد از یه روز تقریبا کسالتآور از دانشگاه اومدم خونه و کنار بخاری نشستم دارم ترکیب بیسکوییت و شیرکاکائو رو امتحان میکنم.
هیچکس خونه نیست و یار ساعت ۸ شب میاد پیشم.
تا اون موقع نمیدونم چیکار کنم...دلم میخواد یه کم درس بخونم...ولی نمیدونم چه درسی رو!
ژنتیک، فارما، پاتو،آمار یا ایمونو ؟؟؟
چند وقت پیش هم طی یه اقدام کاملا جوگیرانه یه هاریسون ریه از کتابخونه دانشگاه گرفتم! هنوز یه فصل کامل هم ازش نخوندم!
گاهی وقتا نمیدونم اول به آشپزخونه برسم یا اول به درس! اول کیک درست کنم یا ناهار!
خلاصه هیچوقت نمیشه که همهی کارام توی یه روز کامل انجام بشن ...بنظرم باید به این وضعیت عادت کنم!