چرا این پست رو نوشتم چند دلیل دارم
. تا خودمون انجامش ندیم
.چند وقت بود چیزی ننوشته بودم
.یک دلنوشته هم داشته باشم
این یکی خیلی شده ومن توی مدرسه هم خیلی دیدم،مثلا معلم ششم ما میگفت در روزقیامت یک پرده ی سینمایی بزرگ میارن و همه افراد رو تک به تک کار های بدشون رو روی این پرده نشون میدن?? و... ، واسه بهتر فهمیدن این موضوع نوشته زیبای خانم مارال رو بخونید
{نمیگم خوب نیست ولی مشکلش اینه که اتفاق های بد رو میگیم} این یکی رو خیلی میشه در بزرگا دید ، مثلا یکی از آشناهامون هست که میگه مثلا فلانی همش تو گذشتس
بعد باحالیش اینه که میگه اگه جای من بود چیکار میکرد ، و شروع میکنه به مثال زدن گذشته و بیشتر از همه از گذشته تعریف میکنه??
این یکی مخصوصا در پدر و مادرها دیده میشه،مثلا پسر میگه: مامان ، بابا میخوام برم یک کسب و کار راه بندازم اینم ایدمه بابا این ایده حتما میگیره
بابا میگه:پسرم اگه نگرفت بدبخت میشی اونوقت من باید تو این پیری قرض هاتو بدم
مامان:ببین پسرم پدرت با این کاری که داره چقدر ما زندگیه خوبی داریم
و اینگونه میشود که ذوق پسر در نطفه خفه میشه?
این 3 تارو واقعا دیدم و واقعا مهمه
به نظر شما معضل های دیگه چی هستن{اگه واستون مهمه و واقعا دیدید بنویسید}منتظرم?
ممنون که خوندید?
بای{بدرود}✋
خواندن بخش 2 در لینک زیر