امروز پانزدهم مهر ماه ساعت 12:7دقیقه..
مدتی میشه که در یک خوابگاهی در کنار حرم اسکان دارم . اتاق 4تخت دارد که من با یک نفر هم اتاقی ام . پیرمردی اصالتا تهرانی که ساکن مالزی هست و به گفته ی خودش قبلا در کار نفت بوده و وضعش خیلی خوب بوده . الانم زن و بچه اش مالزی هست و ایشونم قراره که تا مدتی دیگه به مالزی بره . همسایه ی ما پیرمردی چاق و کچله که بسیار فوضوله و دوست داره سر از کار بقیه در بیاره .. هر موقع من میخوام برم بیرون به هوای اینکه مثلا من دستم خورده به در و ایشون فکر کرده کسی در میزنه میاد بیرون و شروع میکنه کل زندگی من رو زیر و رو کردن. امروز با اینکه ساعت16کلاس داشتم اما 11به دانشگاه اومدم . و در کمال ناباوری باز دیدم که کمد وسایلم نیست . باز اون رو جا به جا کرده بودن . راستی یادم رفت .. برای ملکه های دانشگاه اتاقی در زیر زمین تجهیز کرده اند تا استراحت کنند ... نماز خانه ؟نه راحت نیستن اونجا ... اخه میدونین که باید در نهایت آرامش باشند تا بتونن به درسشون رسیدگی کنند .. کمدی که من در اون وسیله داشتم رو هم گذاشتن در اون اتاق و کار برد این کمد ها اینه که یه موقع چشم نا پاک پسر های هیز دانشگاه بهشون نیوفته ...
الان میدونم که وسیله هامو میخوام و نمیتونم وارد بشم چون دو کاغذ بسیار بزرگ نوشتن ورود آقایان ممنوع و کاش میتونستم همه ی اینهارو به صورت تصویری منتشر کنم . میدونی . از خودم میپرسم تا کی ؟؟؟ تا کی باید مرد ها قربانی این موجودات بشن؟ و جواب خودم رو خودم میدم .. تا زمانی که مردان گرسنه ای هستند که به این جنس بها بدهند . چرا اتاق استراحت ؟ چرا برای اونها ؟ باز هم جواب خودم رو خودم میدم .. مشخصه چون عامل تحریک کننده ی مردان برای تجمع دختران هستند . وگرنه مرد با این همه گرفتاری چه وقتی داشت که واسه ی این پست فطرت های گدازاده آزادی خواهی کنه ؟ این ترم اگر ترم آخرم بود تمام مستنداتی رو که در این 2سال نوشتم رو به صورت ویدیویی منتشر خواهم کرد و به کل ایران خواهم گفت که وارد شدن به این داتشگاه دختر سالار یعنی وارد شدن به دوره ی سیاه زندگیشون و بعد از اون نظرشون به کلی نسبت به ازدواج . دختر و سبک زندگیشون تغیر خواهد کرد.
و کاش کسی صدای من را بشنود .
و کاش کسی به من نگوید عقب افتاده یا ضد مدرنیسم . و امیدوارم بفهمد که من بازخورد رفتارشونم . بازخورد دانشگاه شد مریض فکری و اخلاقی مثل من که با چنگ و دندون میخواست لیسانس بگیره . سرش توی کار خودش بود ولی کادر دانشگاه این رو نمیخواست .
کاش بفهمید