بچه که بودم تو دوره تعطیلات تابستون بعضی وقتا بابام میذاشت برم حجره ش و چند ساعتی اونجا باشم. بدجوری دلم میخواست هر مشتری که میاد خودم فروشنده باشم و از همون موقع لذت کاسبی رو تجربه کنم. اما رفقای با کلاس بابام بهش پند داده بودن که: اگه بچه از الان طعم پول رو بچشه دیگه درس نمیخونه ...
بابام هم رو این حساب تا موقع دانشگاه نذاشت خیلی به حجرهش نزدیک بشم :(
هر چند بابام آرزوش بود که بعد از دانشگاه باهم کارخونه بزنیم و بار خودمون رو ببندیم :)) البته هدفش مقدس بود اما خب مثل خیلی پدرای دیگه آگاه نبود که از مهمترین فاکتورهای کارخونه داری و بیزینس و اینا داشتن هوش مالی خوبه و بازم مثل خیلی پدرای دیگه خبر نداشت که همچین مهارتی تو دانشگاه پیدا نمیشه! در نهایت سالها طول کشید تا با این مفاهیم آشنا شدم و خب زمان از دست رفت.
خیلی از کشورها و فرهنگهای دیگه بر خلاف ایرانیا، از اولین مهارتهایی که به بچههاشون یاد میدن هوش مالی هست؛ فرزندان از دوران کودکی با مفاهیمی مثل 1) محدودیت منابع، 2) کسب درآمد، 3) مدیریت نقدینگی، 4) سرمایهگذاری 5)معامله 6) برنده شدن 7) شکست و برخی موارد دیگه از جمله مالیات، سود، سبدگردانی و ... آشنا میشن. حتی بهتر بگم که به بهانه بازی و سرگرمی یاد میگیرن با این واقعیتهای زندگی روبرو بشن.
جالبه بدونید که دومین اسباب بازی پر فروش دنیا (بعد از عروسک باربی)، یک بازی تختهای (Board game) با عنوان مُنوپُلی هست که تو پرورش هوش مالی بسیار موثره. این بازی و موارد مشابه آن نه فقط در بین اعضای خانواده مورد استفاده قرار میگیره بلکه در برخی مدارس نیز بعنوان یک ابزار آموزشی رایج هست.
رابرت کیوساکی، مهمتر از کتابش که خیلی معروف شد؛ یه بازی کاملتری نسبت به منوپلی رو طراحی کرد که در خیلی مدارس دنیا هنوز بعنوان ابزار آموزش-بازی ازش استفاده میکنن. Cash Flow یا گردش مالی اسم این بازیه که در دو نسخه اسباب بازی و نرم افزاری عرضه شده.
جان کلام در بازی گردش مالی اینه که یک شهروند هر شغلی که داشته باشه اعم از کارمند، وکیل، معلم، مکانیک، پزشک و ... یاد میگیره که با همان درآمد اول کلیه هزینه های جاری رو مدیریت کنه و علاوه بر این یک درآمد دوم هم برای خودش ایجاد کنه. درآمد دوم از طریق سرمایه گذاری در گزینههای مختلف هست که در طول بازی اتفاق میفته. در صورتیکه فرد بتونه درآمد دوم رو تا حدی افزایش بده که فقط با همین درآمد دوم کلیه هزینه های زندگیش رو پوشش بده اونوخ برنده شده.
مهمترین خلاء در سبک زندگی مالی ما ایرانیا همین دو نکته هست. 1) اول اینکه اغلب مون Plan B برای درآمدزایی نداریم و 2) دوم اینکه مهارت کافی برای مدیریت Plan B نداریم. به تعبیر دیگه با فنون سرمایهگذاری اعم از کوتاه مدت و بلند مدت آشنا نیستیم.
اما من معتقدم که برای شروع درآمد دوم هیچ وقت دیر نیست، بشرط اینکه جسارت لازم رو داشته باشیم. خوشبختانه شاهد نسل جدیدی هستیم -که برخلاف قدیمیا که اغلب فقط قائل به پسانداز کردن بودن- امروز به گزینههای جدیدی مثل معاملات و سرمایهگذاری کریپتو توجه میکنن. فارغ از مجاز یا غیرمجاز بودن این پدیده، نفس ریسکپذیری این نسل جدید و شهامت سرمایهگذاری در بازار پرریسک برام خیلی ارزشمنده و؛
پیش بینی میکنم این رویکردشون درآینده به بخش تولید هم تسری پیدا میکنه، نظر شما چیه؟