محمد مهدی نادری·۵ ماه پیشاین دره رازهایی برای خود دارد!انرژی درکه با ارتفاعش نسبت مستقیم دارد. هر چقدر که بالاتر می روی آدم های باصفاتر و پر انرژی تری را می بینی!
محمد مهدی نادری·۵ ماه پیشدر فضیلت نگاه!گلفروش سر کوچه داشت گلدانهایش را مرتب می کرد. او که از کنارش رد شد حس کرد گلدانها را رها کرده و از پشت به او زل زده است.
محمد مهدی نادری·۵ ماه پیشبخش پنهان زبان فارسیبه نظر شما اولین انسانی که فحش داد چه انگیزه ای داشت؟ با در نظر گرفتن اینکه حرف زدن یک وسیله ارتباطیست٬ خوب می توانست جمله مربوطه را ادا کن…
محمد مهدی نادری·۵ ماه پیشگالری هراسی... داریم؟!همیشه به این آدم هایی که قلم را دو انگشتی در دست می گیرند و مثل پرینتر اِپسون٬ تصویر سوژه ها را رج می زنند... غبطه می خورم.
محمد مهدی نادری·۵ ماه پیشآمارهای بد!ول کن ماجرا نبود٬ کمی نزدیکتر شد. زانوهایش به زانوهایم وصل شد. انگار می خواست دردهایش را با من سینک کند.
محمد مهدی نادری·۵ ماه پیشمن سانسورچی ام!به آنها نباید همه چیز را گفت چون دلشان تاب غصه های بیشتر را ندارد و خدای ناکرده بند دلشان پاره می شود.
محمد مهدی نادری·۵ ماه پیشفاصله یه حرف سادَس!من نباید به صورت دمپایی نشُسته وارد افکار و احساسات شما بشوم و شلوغ بازی در بیاورم!
محمد مهدی نادری·۵ ماه پیشضایعات روحی چند؟!پیرمردِ «ضایعاتی» با صدای زنگ دار مخصوص دوره گردها سکوت کوچه بن بست را شکست: «ضایعات می خریم... بخاری٬ کولر٬آهن٬ یخچال می خریم». چقدر خوب ا…
محمد مهدی نادری·۵ ماه پیشهمه قرص لازما!نمیشه دست روی دست گذاشت که مثلا یه روز صبح از خواب بلند شیم و ببینیم همه «هپی» شدن!
محمد مهدی نادری·۵ ماه پیشدین جدید: همستر کامبت!همستر کامبت دارد برای خودش به یک دین و آئین تمام عیار تبدیل می شود!