شاید کمی حرفامو به حس نا امیدی بگیرید ولی برخلافش، این عقیده من درمورد چهارچوب زندگیه. زندگی ای که جز تکرار چندحس چیز دیگه ای قرار نیست داشته باشه.
من در اوج خوشحالی خودم این رو میفهمم که قراره نهایت تا یه هفته این حس ادامه داشته باشه و قراره به هر حال سر هرچیزی، این حس خوشحالی و امید جاشو به غم بده. این طبیعت زندگیه. قطعا تویی که داری این متن رو میخونی هم این فرمول رو تجربه کردی.
همه برای آدم یه لیست از کار های مشخص ترتیب میدن، لیستی که تشکیل شده از راه هایی که تو تا حد زیادی توی انتخاباشون دخیل نبودی و به جات انتخابش کردن. حالا تو به این لیست اگر پسر باشی سربازی اجباری و اگر دختر باشی، ازدواج اجباری و محدودیت های جامعه رو اضافه کن!
اما واقعا چی باعث میشه این زندگی از تکراری ترین حالتش، کمی طبیعت متفاوتی رو به خودش بگیره؟
اگه از من بپرسی میگم کمی فرمول های از پیش نوشته شده برای زندگیت رو عوض کن. برای مثال، اگه برات مشخص کردن که حتما بری دانشگاه ولی تو از ته دل نمیخوای و دلت میخواد کار دیگه ای رو تجربه کنی، خب، برای یه سال هم که شده، از سر تجربه این جریان رو برای خودت عوض کن.
البته که من این وسط چیزی رو تحمیل نمیکنم یا قصد ندارم حس بدی رو به راهی که داری عوض کنم، حرف من اینه: خودت واقعا چی میخوای؟ و اینکه چقدر از اون چیزی که میخوای رو تجربه کردی؟
یه سوال میپرسم و میخوام خوب بهش فکر کنی. تو نهایت عمری که برای خودت متصور میشی چند ساله؟ قراره از عمری که تصور میکنی، چندسالش رو بدی به پای کارایی که واقعا دوست نداری؟ و تهش قراره به چه قیمتی زندگیت رو بگذرونی؟ اصلا جواب این سال هایی که رفته رو کی میده؟
من فکر میکنم واقعا هیچ کسی اگر تو شکست بخوری تو راهی که برات تعیین کردن، نمیاد تقصیری رو گردن بگیره یا حتی بفهمتت! پس....چرا خودت رو میدی دستشون؟
به شخصه همیشه سعی کردم توی زندگیم که این حس برام به وجود نیاد که اگه فلان کارو میکردم احتمالا موفق میشدم، این کلمه از نظر من برای روح سمه! چون مقصر اصلی خودتی. تو شاید 70 یا 80 سال وقت داشتی اون چیزی که داره تورو به سمت خودش میکشه رو تجربه کنی اما به جاش کاری رو کردی که بهت گفتن بکن!
و این زندگی برات هی یکنواخت تر و یکنواخت تر میشه تا جایی که هیچ انرژی ای درونت، برای خلق کردن و پیشرفتن باقی نمونه.
و ازت صمیمانه میخوام، این کارو با خودت نکن! حتی اگه تو راهی که فکر میکردی برات جذابه شکست بخوری، حداقل به جواب "اگه من فلان کارو میکردم موفق میشدم" میرسی، حداقل قرار نیست این سوال تا چندین سال روحت رو خورد کنه. غیر اینه؟
پس چه بهتر، که آدم اون زمانی که انرژی داره کاری رو بکنه که دوست داره و اون زمان که ناامید و بی انگیزه میشه، کورسوی امیدی بهش بگه تو هنوز تو راهی هستی که میخوای، پس ادامه بده...باور کن این بهترین کاره.
همین:)
اگر با حرف من مخالف یا هم نظری، خوشحال میشم نظرتو بخونم، پس برام کامنتش کن ?❤️