ویرگول
ورودثبت نام
ماهد توسلی
ماهد توسلی
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

آمریکانو


می‌خواست بگوید که نه، لطفا این‌بار نه. گلویش را صاف کرد و محکم و با آرامش گفت برایم اهمیتی ندارد که شما چطور فکر می‌کنید. من یک انسان هستم و انسان ها ارزشمند هستند، چه خوشتان بیاید چه نیاید من هم یک انسانم و اجازه نمی‌دهم بیشتر از این مرا با کنایه هایتان به سخره بگیرید آقای محترم.

مرد لبخندی زد و کمی از فرانسه‌اش نوشید و گفت تو به من وابسته ای عزیزکم، اگه من نباشم تو نمی‌توانی زنده بمانی، من این را خوب می‌دانم و چون این را می‌دانم هرجور بخواهم با تو صحبت می‌کنم و تو مبجور به پذیرفتن هستی.

زن که برای اولین بار شهامت این را پیدا کرده بود در نه ماه اخیر با مرد چنین سخن بگوید گفت آری، من به تو وابسته هستم تا زمانی که به تو وابسته باشم.

"تو برای من مثل یک قفس می‌مانی. می‌دانی، من را در اتاقکی در این خانه، در قفسی زندانی کرده‌ای، هرچه نیاز دارم به من می‌دهی ولی من می‌خواهم هرجای خانه که می‌خواهم بروم و در هر اتاقی سرک بکشم. می‌خواهم بروم سمت کتابخانه و کتاب‌ها را ورق بزنم چه بسا در یکی از صفحات آن‌ها دست‌نوشته‌ای از خواننده قبلی آن پیدا کنم که برای معشوقش نوشته است. می‌خواهم به آشپزخانه بروم و بوی غذاها به مشامم بخورد، من طعم غذاها را دوست دارم، اشتباه نکن ولی می‌خواهم بوی آن ها را استشمام کنم. می‌خواهم بروم سمت پنجره، این پرده سنگین و تیره رنگی که تو و دوستانت برای زیبایی کشیده اید کنار بزنم، پنجره را باز کنم تا نسیم به صورتم بخورد. می‌خواهم صدای کودکان را در خیابان بشنوم. می‌خواهم شب هنگام ماه را در آسمان ببینم. می‌خواهم سرک بکشم به اتاق ها، آدم ها را ببینم. می‌خواهم تمرین کردن آن پسر بچه را ببینم و از تلاشش برای اجرای درست تمرینش لذت ببرم بی آنکه مرا ببیند. می‌خواهم وقت خواب به آن اتاقی بروم که مادری برای فرزندش قصه شب میگوید. می‌خواهم در این خانه رها باشم و حس زندگی داشته باشم. مگر زنده بودن غیر از این هست که حس کنی؟"

مرد صورتش را خواراند، گفت تو اشتباه نمی‌کنی.

زن ادامه داد شیرهای در قفس عمری طولانی تر دارند ولی من ترجیح می‌دهم لذت بدست آوردن را بچشم. من می‌روم و تو جلوی مرا نخواهی گرفت. آری من به تو وابسته هستم. چون این همان چیزی است که تو می‌خواهی.

مرد خدمتکار را صدا زد، برای خانم یک یک فرانسه بیاور.

زن گفت فرانسه نمیخواهم، یک آمریکانو برایم بیاورید.

داستانکداستانماهد توسلیماهدmahed tavassoli
https://mrtavassoli.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید