ویرگول
ورودثبت نام
ماهد توسلی
ماهد توسلی
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

بیابان تاتارها یک

تصمیم گرفتم جملات و ترکیباتی که مورد پسندم شد از کتاب بیابان تاتارها رو اینجا با شما اشتراک بگذارم.

خوندن این جملات و ترکیبات باعث فاش شدن داستان نخواهد شد .

· اکسیر آرام بخش خواب

· واپسین پرتو کج تاب خورشید

· کبود بی کران آسمان

· دست بالا در طول کنگره قلعه پرسه میزد و دره شمال را، خدا میداند در انتظار چه چیزی، به دقت زیر نظر میگرفت.

· البته اگر از چشم سرهنگ نگاه کنید، به او حق میدهید. هیچکس او را متوجه خطر نکرده است.

· میگفتند کسی چه میداند، خیانت یکی از آن پنجاه سرباز محتمل تر است تا خیانت یک افسر.

· البته شاید این میتواند بهترین راه حل باشد.

· بعد از بیست و دو سال خدمت در قلعه، از این سرباز چه مانده بود؟

· کافی بود به او نگاه کنی تا دریابی که هیچ چیز از زندگی انسان های دیگر به یاد ندارد.

· نگریستن در ابرهای سفید و مواج بر گستره آسمان شامگاه

· در پرتو فانوس و در دل این قلعه نامانوس

· تنگنای تاریک تنهایی

· هیچ چیز نیست که نویدبخش شادی باشد و دل آدمی غریب را گرم کند.

· قلمش پیش نرفت که حقیقت را بنویسد.

· بیگانگان پوچ اندیش

· آن محنت آباد بی کران

· راز واهمه های سیاهی

· برهوت محنت

· در برابر هجوم خواب سپر انداخت

· آه که اگر این را میدانست

· اصلا چه بسا همین حالا به مقصد رسیده باشی

· خورشید در تارک آسمان فروزان است

· ضربان نبض زمان را خواهد شنید که شتابان رشته عمر را ریز ریز میکنند.

· آنقدر در این راه خواهد رفت تا یکسره تنها بماند و در افق خط دریایی بی کران نمایان گردد، دریایی بی موج و سرب فام .

بیابان تاتارها؛ نوشته دینو بوتزاتی

ترجمه سروش حبیبی؛ نشر ماهی

بیابان تاتارهادینو بوتزاتیسروش حبیبینشرماهیادبیات
https://mrtavassoli.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید