ماهد توسلی
ماهد توسلی
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

سالیوان

سالیوان منتظر زنگ تلفن بود. تلفن زنگ خورد. صدای آلیس بود. سالیوان گفت خب تصمیمت رو رگفتی؟ آلیس گفت آره سالیوان. من آماده ام. چهار ماه وقت داری آماده بشی. بعدش بیا شیکاگو. سالیوان گفت من تا بحال نرفتم شیکاگو. آلیس گفت من هم نرفتم.چهار ماه اونقدر کار کن تا بتونی بیای شیکاگو. بعدش باهم میریم یه خونه میخریم.

باید شومینه داشته باشه تا شب های سرد کنارش بشینیم و رمان بخونیم.

بالکن بزرگ داشته باشه تا شب های بلند بتونیم بریم اونجا قهوه بخوریم و هملت بخونیم.

باید نورگیر داشته باشه تا بتونیم کلی گل بکاریم تو خونه تا نفس مون حبس نشه.

باید مرکز شهر باشه تا هر وقت خواستیم سریع بتونیم بریم داخل شلوغی .

میدونی سالیوان من امید دارم که این همون رابطه ای هست که تو داستان ها ازش حرف میزنند.

سالیوان گفت آلیس،به اون چشم های زیبات قسم میخورم چهار ماه دیگه شیکاگو هستم؛هراتفاقی بیافته اونجام.

سالیوان ادامه داد باید یه پیانو بخریم. شاید بهتره یه کارکرده بخریم چون پیانو خیلی گرونه. من پیانو زدن بلد نیستم ولی داشتن یه پیانو باعث میشه آدم یاد بگیره.

باید یه کتابخونه بزرگ بخریم تا کتاب هایی که میخونیم رو بتونیم بزاریم توش.

باید یه اسپرسوساز بخریم که بتونم هروقت خسته ای بهت اسپرسو بدم حالت خوب باشه.

باید از این سیستم های صوتی نصب کنیم که تو تمام دیوار های خونه باشه و موسیقی همیشه وصل باشه.

سالیوان گفت آلیس، آلیس هم گفت سالیوان!

سالیوانآلیسرابطهعشق
https://mrtavassoli.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید