ویرگول
ورودثبت نام
خودشناسی و عرفان
خودشناسی و عرفان
خواندن ۴ دقیقه·۶ ماه پیش

آدم و حوا (حوا کیست؟- علت عشق مرد به زن- برهنگی و آغاز تاریخ زن)

آدم و حوا:

و اما حوا که بود؟
آدم بدست خداوند خلق شده بود و در زیر نگاه او. ولی حوا از آدم و از سینه او خلق شده بود و همان ذات خود آدم بود که از او جدا شده بود. تردید و هراس آدم به حوا در واقع شک او به ذات خودی خودش بود. او به هستی فی الذاته خودش که در حوا تجسم یافته بود شک کرده بود و بدبین شده بود و لذا بهشت را از دست داد.

تردید آدم به بهشت و احساس نابودی آدم در بهشت با خلقت حوا شروع شده بود. با خلقت حوا از بطن آدم، این بيخودی و احساس بیگانگی از خود و تردید و احساس نیستی آغاز گردیده بود و لذا این رابطه محکوم به خروج از بهشت و فراق بود. آدم نسبت بخودش در فراق افتاده بود.

پس مفهوم و محسوس است که حوا مسئله دار نشده بود او خود خودش بود و جمال عریان هستی فی الذاته آدم بود ولی این آدم بود که از خود تهی گردیده و دچار نابودی گشته بود.
------------------------
عشق مرد به زن

عشق مرد به زن همان عشق عدم به هستی خویشتن است. ميل به جماع همان رجعت به هستی ازلی خویشتن است و دوباره حوا را به سینه خود بازگردانيدن و خود شدن. عشق آدم به حوا دقيقا همان عشق آدم به خداست به همین دلیل مردان بجای خدا، حوا را می پرستند و در واقع خدا را در حوا درک می کنند. این همان پرستش ذات خودی است که در جمال حوا تجسم یافته است.

حوا به مثابه جمال روح آدم است که از سینه برون آمده است و اینک آدم در قحطی بی روحی افتاده است. روح به معنای امر و اراده خدا در حواست که آدم را تحت فرمان می گیرد و به پرستش و اطاعت محض می کشاند.
-------------------------

زمانیت و تاریخ برای آدم و حوا

پس باید گفت که آغاز حرکت زمان که همان آغاز احساس نابودی آدم است با همان خلقت حوا از بطن آدم می باشد. ولی این زمانیت و تاریخ تباهی و نیستی برای آدم بود و نه حوا.

به همین دلیل حوا در تاریخ هفت هزار ساله هيچ نقشی و ردپایی ندارد و گویی که اصلاً حضور ندارد. کل تاریخ بشری محصول نبرد آدم بر علیه نابودی خودش می باشد و همه فرآورده های مدنی بشر بر روی زمین به مثابه جبران این نابودی است از جمله فرزندان آدم بر روی زمین.

حوا هیچ تاریخی ندارد حتی فرزندانش نیز به آدم منسوبند. حوا نیازی به تاریخ نداشته است زیرا احساس نابودی نداشته است زیرا خودش تماماً مظهر بودن است و بواسطه آدم پرستیده شده است.
-------------------------
خلقت نوین مرد

ولی حوا به این پرستیده شدن بواسطه آدم هیچ پاسخگو نبود و مشکلش را حل نکرد و آدم هم در پرستش حوا احساس جاودانگی نکرد و به وجود فی الذاته نرسید و لذا بتدریج از او مأیوس شد و دست بکار خلقتی نوین زد: ابزار! و تولید غیر طبیعی و تکنولوژی را مخلوقات جدید خود گرفت و به پرستش آنها پرداخت تا آنها را هم به پرستش خود وا دارد تا احساس وجود کند و از نابودی بدهد.

ولی بتدریج همین ابزارها آدم را تسخیر نمودند و به برده گی خود کشانیدند و نه تنها به او احساس وجود جاودانه نبخشیدند بلکه حتی حیات مادی اش را بر روی زمین تهدید می کنند.
----------------------------
جدایی آدم و حوا از یکدیگر در هزاره هفتم

تکنولوژی آدم را از پرستش حوا منع و معاف نمود ولی در عوض او را به نابودی و اسارت جسمانی کشانید. حوا نیز بتدریج از اطاعت آدم سرباز زد و از ولایت او خارج گردید و مدتی تلاش کرد تا از طریق به پرستش کشانیدن فرزندانش احساس وجود نماید ولی فرزندانش از وی بیزار شدند و او را ترک گفتند. او فرزندانش را آق نمود و به نابودی مبتلا گشت درست مثل آدم.

و ما اینک در هزاره هفتم تمدن بشری در چنین وضعی قرار داریم: دو نابوده ای که در زیر یک سقف بیشتر احساس نابودی می کنند و لذا میروند تا برای ابد از همدیگر جدا شوند.
--------------------
آغاز زمان و تاریخ زن

پس بالاخره آنگاه که زمان آدم به پایان ميرسد و شمارش معکوسش آغاز می شود و آدم نابودی خود را در اسارت تکنولوژی می پذیرد و بسوی نابودی میرود، زمان و تاریخ زن آغاز می شود و این همان معنای ذاتی برابری بین زن و مرد است ولی این برابری فقط به مثابه جبران امری از دست رفته و نابود شده است. لذا ذات این برابری تماماً عداوت و نابرابری است....

استاد علی اکبر خانجانی
حکمت ازلی و فلسفه آخرالزمان ص 108 و 109

مرد زنآدم حوا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید