بحران عشق
به راستی چه خبر است چه اشکالی در میان است. چرا هنگامی که هر زن و مردی به محبوب خود می رسد و وصال می یابد اتفاقاً دچار قحطی عاطفی شدیدتری می شود و اینست که مفاسد اخلاقی و جنسی در افراد متاهل بسیار شدیدتر و بیمار گونه تر و بحرانی تر است و افراد جوانتر که ازدواج نکرده اند بدین لحاظ کمتر دچار بحران هستند یعنی همه زن و شوهرها و ازدواج کرده ها در آتش فقدان عشق می سوزند. چرا چنین است.
در دوران قدیم چنین امری به عنوان یک بحران اجتماعی و جهانی وجود نداشت و این بحران عصر جدید است. عصر جدید عصر بحران عشق و قحطی محبت است.
================
به همین دلیل وقتی که دختر و پسری عاشق هستند می توانند تک و تنها در غار هم زندگی کنند و هیچ مشکل و کمبودی هم ندارند ولی هر چه که این عشق تحلیل می رود کار به جائی می رسد که کاخ هم کفایت نمی کند و زن در صورتی مرد را تحمل می کند که تا هزار سال آینده اش به لحاظ معیشتی تأمین شده باشد.
پول و ثروت و تجملات و آرزوها جملگی فقدان عشق را جبران می کنند. و لذا مهریه های امروزه واضح ترین نشانه فقدان عشق و محبت در ازدواج است.
==================
هر یک از طرفین زناشویی حتی اگر به طور یک طرفه به وظایف و حقوق الهی خود عمل کند به خودش خدمت کرده و خود را از نابودی نجات داده است و هر که عمل نکند خود را در سراشیبی نابودی قرار داده است. هر که به همسر خود خیانت کرده نابود شد.
استاد علی اکبر خانجانی
حقوق عرفانی ص ۴۶